صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

تور کربلا

تور کربلا نوروز

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
تور کربلا نوروز
::
عناوین مطالب وبلاگ
::

::تور کربلا
::فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا
::درباره واقعه کربلا
::اماکن متبرکه عراق
::اطلاعات زائر
::هتل های کربلا
::هتل های نجف اشرف
::هتل های کاظمین


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: رامش
:: رضا والی نژاد

آمار بازديد :




تاریخ عزادارى امام حسين عليه السلام

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.


حماسه کربلا، بزرگترين و دلخراش ترين واقعه تاريخ است که پس از 1400 سال هنوز هم زنده مانده و پس از چهارده قرن به ياد آن واقعه اشکها ريخته مي شود و ناله و فرياد به پا است. در اين مقاله قصد داريم که سير تاريخي عزاداري شهداي کربلا را مورد بررسي قرار دهيم.

مراسم عزادارى امام حسين(ع) نخستين بار در روز يازدهم محرم سال 61 هجرى در كنار اجساد مطهر شهيدان توسط اهل بيت‏ عليه السلام برگزار گرديد.

پس از آن هنگام ورود کاروان اسيران به كوفه، امام سجاد و حضرت زينب و ام‏ كلثوم عليهم السلام براى مردم كوفه كه براى تماشا آمده بودند، سخنرانى كردند. در پى اين سخنرانيها صداى ضجه و گريه از خانه‏ها و مردم كوفه بلند شد. که به نوعي عزاداري براي شهدا و افشاگري امويان بود.

پس از ورود کاروان اسراء به شام و خطابه خواني امام سجاد(ع) در شام، يزيد به اهل بيت امام حسين اجازه داد كه عزادارى كنند و اهل ‏بيت ‏به مدت سه روز به طور رسمى در شام عزادارى كردند.  در پى آن خطابه و اين عزاداريها، انقلاب بزرگ فكرى در شام پديد آمد و اكثر قريب به اتفاق مردم نسبت ‏به دستگاه حاكمه بدبين شدند.

عزاداري بعدي در مدينه برپا شد. پس از ورود اهل بيت به مدينه عزاى عمومى بر پا گرديد و تمامى مردم مدينه ناله و ضجه كردند. پس از آن حلقه‏هاى عزادارى توسط اشخاص و افراد سرشناس بر پا شد. از جمله كسانى كه درمدينه‏ مجلس‏عزادارى بر پا كرد، حضرت زينب سلام الله عليها بود. اين عزادارى مدينه را در آستانه انفجار و حركت عمومى قرار داد و عمر بن سعد جريان را به يزيد گزارش داد و اعلام کرد که " تحقيقا وجود زينب کبري(س) در مدينه انديشه‏ها را تحريك مى‏كند، زيرا او سخنور و دانا و باهوش است. خود و كسانى كه با او همراهى مى‏كنند، در نظر دارند براى خونخواهى حسين قيام كنند."  تا اين كه حضرت زينب به شام يا مصر تبعيد و رحلت فرمود.

پس از شهادت امام حسين(ع) ائمه خود اقامه عزادارى مى‏كردند و شيعيان را به اقامه عزا و گريه و عزادارى تشويق مي نمودند.

عزادارى، نخست در ايام محرم و ايام زيارتى امام حسين(ع) در كربلا و جاهاى ديگر برگزار مى‏شد چون پانزدهم شعبان، روزعرفه، شب عيد فطر و اول ماه رجب و غيره.  اما از آغاز قرن سوم عزادارى وضعيت ديگرى يافت كه در تحقيق حاضر به تبيين آن مى‏پردازيم.

در قرن سوم و چهارم و پنجم و همزمان با تشكيل دولتهاى آل‏بويه در عراق و حمدانيون در سوريه و فاطميون در مصر مذهب شيعه گسترش يافت و مراسم عزادارى توسعه يافت و در بسيارى از شهرها روز عاشورا عزا و تعطيل عمومى اعلام گرديد.

در محرم سال 252 - معزالدوله ديلمى دستور داد كه مغازه‏ها بسته و تعطيل عمومى اعلام گردد و مردم عزادارى كنند و مردم با حالت عزا و ماتم در خيابانها حركت كردند.  اينگونه بود که عزاى عمومى در ميان شيعيان به صورت يك سنت در آمد. در اين دوره، اشعار در قالب قصيده سروده مى‏شد. ستمهاى بنى‏اميه و بنى‏عباس در آن ذكر و مقام و منزلت اهل بيت عليه السلام ‏بيان مى‏گرديد. مردم در عزادارى ها وشعراء در قصيده‏ها بيشترين توجه را به ولايت اهل بيت عليه السلام داشتند. و كتب مقتل در اين زمان تاليف گرديد.

در اين دوره درگيرى شديد بين شيعه و اهل سنت وجود داشت و حكومتهايى كه پيرو بنى ‏اميه و بنى ‏عباس بودند، اهل سنت را بر كشتار شيعيان تشویق و از برگزارى مراسم عزادارى منع مى‏كردند.

در سال‏407 هجرى در آفريقا و در ماه محرم " معزبن باديس" لشكريان خود را به قتل شيعيان دستور داد و اهل سنت را نيز در اين امر آزاد گذاشت. جمع كثيرى را در آفريقا كشتند و در آتش سوزاندند خانه‏هاى آنها را خراب كردند. جمعى به قصر منصور پناه بردند اما در محاصره قرار گرفتند و هر كسى از قصر خارج شد، كشته شد و جمعى به مسجد جامع پناه بردند در آنجا نيز همگان را از بين بردند.  دراين دوره مراسم عزادارى براى ائمه به طور كامل رواج يافت.

مشخصات روضه خواني در اين دوره از اين  قرار بود: 1 - عزادارى در ايام عاشورا و موسم زيارت 2 - تكيه بر اهل بيت عليهم السلام ‏به عنوان عترت پيامبر و غصب خلافت توسط بنى‏اميه. 3 - رشد ذوق شعرى در زمينه مدح و مراثى امام حسين و اهل بيت(ع) . 4 - ذكر مصيبت اهل بيت(ع). 5 - بيان ستمهاى بنى‏اميه. 6 - مراسم عزادارى به عنوان اعتراض به بنى‏اميه و بنى‏عباس و ايادى آنها.

به دلايل فوق حکومتهاي وقت از برگزارى مراسم عزاداري شديدا جلوگيرى مى‏كردند.

عزاداري در زمان بني عباس و مغول

پس از انقراض سلسله بنى‏عباس در بغداد و سلطه مغولها بر بخش عظيمى از كشورهاى اسلامى شكل و محتواى روضه به تدريج تغيير يافت. اين تغيير شايد بدان جهت‏ بود كه سلاطين بنى‏عباس خود را خليفه پيامبر مى‏دانستند و مدعى حكومت‏ بر مسلمين از جانب اسلام بودند و اطاعت ‏خود را بر مردم واجب شرعى مى‏دانستند. مذاهب اهل سنت را، مذهب رسمى و قانونى و شرعى دانسته و از آنها به طور كامل حمايت مى‏كردند. پيروى از مذهب شيعه ممنوع و در ادارات دولتى و مراجع قضايى رسمى نبود.

در مقابل اين انديشه، انديشه تشيع بود كه حكومت را حق اختصاصى و الهى ائمه مى‏دانستند شرايط و انديشه‏هاى بسيار والا براى حاكم اسلامى قايل بودند. براساس اين دو انديشه به طور طبيعى درگيرى بين تشيع و حكومت پديد آمد. در مراسم عزادارى اين اختلاف نظر و جهت‏گيرى سياسى مطرح مى‏شد و قطعا حكومتها از برگزارى مراسم وحشت داشتند. از اين رو مراسم روضه از سياست جدا نبود.

پس از سلطه مغول و وحشت‏ بسيار عجيبى كه ايجاد كرده بود و حاكمان آنها مدعى حكومت ‏بودند، نه مدعى خلافت، مراسم عزادارى از حالت اعتراض سياسى خارج و به مراسم خاص مذهبى اختصاص يافت و عزادارى به منظور كسب ارزش اخروى و دوستى با اهل‏ بيت(ع) ‏برگزار گرديد.

در اين دوره تحريفات زيادى در وقايع عاشورا واقع شد و براى بيشتر گرياندن و گريه كردن داستانهاى مهيج و زبان حال نقل مى‏شد و براى اين كه حكومتها مانع نشوند، به مساله سياست و حكومت پرداخته نمى‏شد.

مشخصات عزاداري در اين دوره ازاين قرار مي باشد: 1 - تعميم و گسترش مراسم عزادارى از ايام محرم و زيارتى به ايام ديگر. 2 - برگزارى روضه بيشتر براى كسب ثواب و شفاعت ائمه معصومين(ع). 3 - بيان ستمها و جنايات بنى‏اميه و بنى‏عباس. 4 - ذكر فضايل اهل ‏بيت(ع). 5 - زهد گرايى و دخالت نكردن در امور حكومت و دورى از دنيا و پرداختن به امور آخرت. 6 - گسترش حسينيه ها براى برگزارى مراسم عزا.

دراين دوره هر كسى ذوق و قريحه شعرى داشت، اشعارى در مرثيه امام حسين(ع) سرود. كه بسيارى از آن اشعار، سينه به سينه و يا در دفترهاى خطى تداوم يافت. برخى از اشعارى كه در روستاها خوانده مى‏شود و يا مردم عشاير در مراسم عزا مى‏خوانند از اين قبيل اشعار است. گاهى اين اشعار را كسانى سروده‏اند كه آگاهى از تاريخ نداشته و به منظور خدمت ‏به امام و اظهار علاقه به اهل ‏بيت ‏سروده‏اند.

در اين دوره همت‏ بر آن گماشته شد كه فضايل اهل ‏بيت ‏بيان و مردم با آنها آشنا گردند. كه اين آشنايى نقش بسيار مهمى در جهت تداوم خط اهل‏ بيت و تشيع ايفاء كرده است. که اين كار بسيار عظيم و بزرگ در پيشگاه خداوند اجر بسيار بزرگ دارد. زيرا ذكر فضايل اهل ‏بيت و آشنا ساختن مردم با مقام معنوى آنها به منزله تداوم خط رهبرى و دعوت جامعه به عزت و حفظ ارزشهاى والاى اسلام براى نسلهاى آينده است.

در اين دوره عزادارى به شكل رايج فعلى رواج يافت. كه برخى آغاز آن را به شكل زدن بر سر و سينه به دوران آل ‏بويه برگردانده‏اند. (6)

عزاداري در دوران کنونی

در دورانهاى اخيرعزادارى از نظر كميت و كيفيت رشد کرده ، در سالگرد رحلت پيامبر(ص) و امامان معصوم و حضرت زهرا عليهم السلام و.... مراسم عزادارى بر پا مى‏شود. برخى از مشخصات مراسم عزادارى دوران جديد به قرار ذيل است.

1 - دقت تاريخى

افرادى كه از فضل و سواد برخوردار هستند، سعى مى‏كنند وقايع عاشورا و مرثيه ديگر امامان را بر اساس مستند تاريخى بيان نموده و از استنتاجات به دور از عقل و عرف در مقام ائمه شديدا پرهيز مى‏كنند.

2 - تاريخ تحليلى

خطيبان و نويسندگان، تاريخ عاشورا را به صورت تجزيه و تحليل شده بيان مى‏كنند. قضايا را ريشه ‏يابى و عوامل پيدايش و آثار اجتماعى آن را بيان مى‏نمايند.

3 - اهداف امام حسين(ع)

در عزاداري ها حركت امام حسين(ع) و سيرى كه آن حضرت داشت و عللى كه براى قيام خود بیان كرده بررسى مى‏شود. آن حضرت با چه انگيزه‏اى قيام و براى تحقق چه هدفى حركت كرد؟ آيا هدفش كشته شدن بود؟ هدف گريه شيعيان و نجات آنها بود؟ به منظور رسيدن به حكومت قيام كرد؟ مجبور شد و نمى‏توانست ‏به جاى ديگرى برود؟ و ... هر كسى به شكلى ارزيابى و نتيجه‏گيرى كرده است و هر كسى براى اثبات مدعاى خود شواهد تاريخى و دلايلى از كلام پيامبر(ص) و خود امام حسين(ع) ذكر كرده است. هر چند برخى به خطا رفته‏اند. اما اقدام به چنين كارى و تجزيه و تحليل اهداف آن پيشواى بزرگ الهى، كارى بسيار ارزشمند است.

 

4 - توام شدن روضه با سياست

برگزارى مراسم روضه از سياست جدا نبوده و نيست. و اين مجالس محل بسيار مناسبى براى رشد آگاهى سياسى و موضع ‏گيرى در برابر حكومتهاى ستمگر بوده و هست.  بسيارى از تصميم ‏گيريهاى سياسى در همين مجالس اتخاذ شده است. مطالعه تاريخ سياسى ايران از دوران مشروطه و مقدمات آن اين حقيقت را روشن مى‏سازد و اين مجال عامل اساسى حركتهاى مردمى بوده است؛ زيرا اهداف امام حسين(ع) بررسى و بيان مى‏شد. پايبندى اهل عزا به اهداف حسين(ع) امرى بسيار روشن است. اطاعت امام حسين(ع) به عنوان امام واجب الاطاعة در همه زمانها نيز واضح است. پس از اين سه مقدمه هر شيعه‏اى خود را ملزم به قيام بر ضد حكومت ‏ستمگر دانسته ‏است.

5 - تشكيل هياتها

هيات در زمان ما عبارت است از يك دسته و گروه منظم و متشكل و با برنامه خاصى كه در ايام عزادارى به عزادارى مى‏پردازد.

هياتها به دو دسته تقسيم مى‏شوند:

1 - يك دسته از هياتها فقط در ايام محرم و صفر و ديگر ايام عزادارى عمومى تشكيل مى‏شود. افراد آن در ايام خاصى دور هم جمع شده به عزادارى مى‏پردازند.

2- هياتهايى است كه در طول ايام سال فعاليت مى‏كنند. بر حسب توافقى كه كرده‏اند در شبهاى جمعه يا صبح جمعه يا شب چهارشنبه و ... گرد هم جمع مى‏شوند. اينها نيز به دو دسته تقسيم مى‏شود.

نقش عزادارى

قيام امام حسين(ع) و شهادت او تلاشهاى برادر و پدر و جدش را در گذشته بارور و زمينه تلاش براى آيندگان فراهم ساخت.

در آن مقطع كه معاويه تلاش بسيار گسترده و همه جانبه كرده بود تا نام عترت پيامبر را از خاطره‏ها محو كند و اكثر افراد با حقيقت عترت بيگانه شده بودند و آنان كه حسين(ع) را مى‏شناختند، نيز امام را به عنوان امام و پيشواى لازم الاطاعة نمى‏شناختند؛ زيرا مفهوم عترت در نزد آنها به معنى خاندان پيامبر بود و بر اين اعتقاد بودند؛ افرادى كه منتسب به پيامبرند بايد احترام گردند و آنها را بايد دوست داشت. دوستى با عترت مطرح بود نه اطاعت عترت. اين معنى قابل تحريف و جلوگيرى از آن قابل توجيه بود.

اما امام حسين با قيام خود، عترت را به عنوان رهبر و واجب الاطاعة مطرح كرد و اقدامى نمود كه هرگز قابل انكار و يا توجيه و تحريف نباشد. مردم را با مفهوم عترت آشنا ساخت و در پى آن قيام، حركت عظيم فكرى در جامعه پديد آمد. از آنجا كه اسلام بدون رهبرى صحيح و قرآن بدون تفسير از ناحيه وى قابل تحقق و عمل نيست، امام انديشه تحقق قرآن با رهبرى معصوم را مطرح ساخت. قيام او زمينه و انگيزه اين آشنايى را فراهم ساخت.

سنت عزادارى عاشورا زمينه پاسدارى از انديشه شيعه را در آينده فراهم ساخت به طورى كه نوحه خوانى و عزادارى را هيچ كسى نمى‏تواند منع كند و در سايه و پوشش عزادارى مى‏توان مفهوم عترت و اهداف امام حسين عليه السلام  را تشريع كرد.

سنت عزادارى حسينى مورد تاييد «امامان معصوم» بوده و بارها دوستان و شيعيان را با گفتار و عمل به اقامه مجالس فرا خوانده‏اند.

در پايان اين مقاله سخنى از امام هشتم در همين زمينه مي آوريم که:

"الامام على بن موسى عليه السلام: يا ابن شبيب ان سرك ان يكون لك من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسين فقل متنى ما ذكرته: يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزا عظيم."  اى پسر شبيب، اگر دوست دارى پاداش شهيدان همراه حسين(ع) را به دست آورى، هرگاه او را ياد كردى بگو: اى كاش با شما بودم و به موفقيت ‏بزرگى دست مى‏يافتم.

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور هوایی کربلا, تور زمینی کربلا, عزاداری , امام حسین, عزادارى امام حسين(ع), ,

نوشته شده توسط رامش در یک شنبه 13 تير 1395


چرا امام حسین (ع) کمک جنیان و فرشتگان را نپذیرفت؟

تور کربلا.تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا

در برخی از منابع روایی، دربارۀ کمک و نصرت الاهی به وسیلۀ جنیان و فرشتگان به امام حسین (ع) احادیثی از ائمه معصومین (ع) بیان شده است که به این امر تصریح می کنند.

البته یاری رساندن فرشتگان و جنیان و یا هر چیز دیگری از طرف خداوند برای انبیا هم بوده است؛ خداوند در قرآن به پیامبر (ص) می فرماید: (به خاطر بیاورید) زمانى را (که از شدت ناراحتى در میدان بدر) از پروردگارتان تقاضاى کمک مى‏کردید و او تقاضاى شما را پذیرفت (و گفت) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى‏آیند یارى مى‏کنم‏.


نزول نصرت الاهی برای کمک به امام حسین (ع)

در برخی از منابع روایی، درباره کمک و نصرت الاهی به وسیلۀ جنیان و فرشتگان به امام حسین (ع) احادیثی از ائمه معصومین (ع) بیان شده است که به این امر تصریح می کنند؛ مثلاً: شیخ مفید به سند خود از امام صادق (ع ) این نکته را نقل کرده است:

زمانی که امام حسین (ع) از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروه هایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند، اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود: "خدا به شما جزای خیر دهد من مسئول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است. جنیان گفتند: اگر امر شما نبود همه دشمنان شما را می کشتیم. حضرت در پاسخ فرمود: ما بر این کار از شما تواناتریم، اما چنین نمی کنیم تا آنها که گمراه می شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد".

همچنین امام صادق (ع) فرمودند: "از پدرم شنیدم که مى‏فرمود: چون امام حسین (ع) با عمر بن سعد تلاقى نمودند و جنگ بر پا شد، خداوند نصرت خود را فرو فرستاد تا آن جا که بر سر حسین سایه گسترد، و آن گاه امام مخیر شد بین پیروزى بر دشمنانش و بین ملاقات و لقاى پروردگارش، او لقاى پروردگارش را برگزید".

نیز در برخی از روایات هم بیان شده است که فرشتگانی برای کمک به امام حسین (ع) آمدند، در مرتبۀ اول اجازه جنگیدن به آنها داده نشد، ولی در مرتبه دوم وقتی آمدند که امام حسین (ع) شهید شده بود؛ مانند این روایت از امام صادق (ع): "چهار هزار فرشته نازل شدند تا همراه امام حسین (ع) بجنگند، ولی به آنان اجازه جنگیدن داده نشد. دوباره اذن گرفتند و فرود آمدند و این وقتی بود که حسین (ع) کشته شده بود...".


خلاصه این که، چنین چیزی در روایات وجود دارد و درست است و هیچ دانشمند و کارشناس دینی آن را رد نکرده است؛ زیرا منافاتی با اعتقادات و معارف اسلامی ندارد. البته یاری رساندن ملائکه و جنیان و یا هر چیز دیگری از طرف خداوند برای انبیا هم بوده است؛ خداوند در قرآن به پیامبر (ص) می فرماید: (به خاطر بیاورید) زمانى را (که از شدت ناراحتى در میدان بدر) از پروردگارتان تقاضاى کمک مى‏کردید و او تقاضاى شما را پذیرفت (و گفت) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى‏آیند یارى مى‏کنم‏.

و مثل یاری رساندن به مسلمانان در جنگ احزاب و در برخی موارد، این کمک ها از طرف فرشتگان و جنیان بود که به جهت مصالحی که ذکر می شود، تحقق پیدا نمی کرد.

چرا امام حسین (ع) کمک جنیان و فرشتگان را نپذیرفت؟

در پاسخ می توان گفت: شاید به دلایل زیر امام حسین (ع) این یاری و کمک را نپذیرفت:

1. با توجه به موقعیت سیاسی که در آن زمان از طرف معاویه و یزید پیش آمده بود و به نام دین، کارهایی را انجام دادند که در واقع ضد دین بود و همچنین تشخیص حق از باطل مشکل شده بود، تنها راهی که می توانست یک بار دیگر دین خدا را ترویج و زنده نماید، شهادت حضرت امام حسین (ع) و فرزندان و اصحاب آن حضرت، بود.

2. آنچه که از روایات وارد شده در این مورد به دست می آید و به آن اشاره شده است، مقدر شدن شهادت برای آن حضرت بود تا بدین وسیله آن هدف اصلی امام حسین (ع) که همان اصلاح امت پیامبر بود، تحقق پیدا کند.

3. امام حسین (ع)، شهادت را زیباترین و گرامی ترین مرگ می دانست؛ این امر، در خطبه ای که در مکه به هنگام عزم حرکت به سمت عراق ایراد کردند، بیان شده است: "آرایش مرگ بر فرزند آدم چون آرایش گردنبند بر گردن دوشیزگان است"؛

یعنی مرگ، گردن گیر و تحمیلی نیست، بلکه گردن بند و تجمّلی است؛ چرا انسان این گردن بند و زیور را در راه خدا به گردن نیاویزد؟! و مرگ در راه دین برای امام حسین (ع) لذیذ و در کام او شهد بود. و شهادت نقص نیست تا از فرشتگان کمک بخواهد، بلکه کمال است همان طور که حضرت ابراهیم (ع) چون شهادت را کمال می دانسته، از سوزاندن در آتش نترسیده و از جبرئیل نیز چیزی نطلبید، هر چند دائماً به یاد خدا بود و وی را می خواند.

4. لقای الاهی و دیدار انبیا برای امام حسین (ع)، آن هم در آن شرایط از ماندن در این دنیا مهم تر بود و خود را مشتاق نیاکان خود می دانست؛ چنان که در ادامه آن خطبه در مکه می فرمایند: "گرایش و اشتیاقم به زیارت نیاکانم چون اشتیاق یعقوب به یوسف است".

5. حضرت امام حسین (ع) می خواستند که از معجزه و کرامت استفاده نکنند، در حالی که بدون شک امام توان و قدرت داشت که با معجزه و قدرت ولایی که از طرف خداوند داشت، بر دشمنان غلبه پیدا کند و حتی نیازی به کمک ملائکه و جنیان نداشت، ولی استفاده از معجزه و کرامت با آنان که مأمور بودند به ظاهر عمل کنند،‌ منافات داشت. ارزش و جایگاه امام حسین (ع) که هم میان مسلمانان جایگاه بلندی دارد و هم در میان عدالت و آزادی خواهان، بدان جهت است که بر اساس امور عادی و ظاهری و طبیعی عمل نمود. بردن اهل بیت(ع) توسط امام به یک جنگ نابرابر و اسارت آنان و اهانت به ساحت مقدس شان موجب شد که قیام امام ماندگار و جاودان شود. آیا امام حسین(ع) نمی توانست بدون قیام و با استفاده از کرامت یزید را سرنگون کند؟

تور کربلا.تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا , ,

نوشته شده توسط رامش در پنج شنبه 10 تير 1395


حملات دشمنان اهل بیت (ع) به حرم امام حسین در تاریخ

تور  کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

 این بارگاه نورانی  ومقدس ومطهر که به دست مختار بن ابوعبید ثقفی بنا نهاده شد، بارها با حملات تخریبی افراد و گروههای مختلف در طول تاریخ مواجه شده است. خلفای عباسی از جمله منصور، هارون و متوکل هر یک در دوره‌های مختلف به تخریب بارگاه اقدام کرده‌اند. مهم‌ترین و معروف‌ترین تخریب به دستور متوکل ملعون صورت گرفت. وهابیان نیز در دوره معاصر در سال ۱۲۱۶ق به بارگاه حمله و به آن آسیب جدی وارد ساختند و آخرین تخریب، با حمله بعثی‎ها در زمان صدام ملعون روی داد.

حرم امام حسین(ع) محل دفن امام حسین(ع)، شماری از بنی‏‏‏‎‏هاشم و یاران آن امام در کربلا است که در دهم محرم سال ۶۱ ق در مواجهه با سپاهیان عبیدالله بن زیاد به شهادت رسیدند. مختار ثقفی اولین بنا را بر مرقد امام حسین(ع) ساخت و در دوره‌های بعد شیعیان و محبان اهل بیت(ع) مخصوصاً پادشاهان و حاکمان، اهتمام ویژه‌ای بر بازسازی، ترمیم و توسعه این حرم داشته‌اند.

با توجه به روایتی در کتاب کامل الزیارة قبیله بنی اسد پس از شهادت امام حسین(ع) و اصحابش، پیکر شهدا را دفن کردند. اخبار مربوط به زیارت قبر امام حسین از سوی توابین، خود دلیل بارزی است، که محل دفن آن حضرت مشخص بوده‌است


بنا بر گزارش‌های تاریخی، اولین بنا توسط مختار بن ابی عبید ثقفی ساخته‌شد. این بنا با آجر و گچ در اواخر سال ۶۵ق به اتمام رسید. به گفته عبدالجواز کلیددار بنای نخستین عبارت بود از یک سایه بان و یک مسجد که دو درب داشت یکی از آنها در شرق بود. بنای مذکور تا پایان دوره بنی امیه همچنان پا بر جا بوده‌است.

از تشویق امام صادق(ع) به زیارت امام حسین (ع) و کیفیت زیارت آن حضرت استفاده می‌شود که قبر امام در آن زمان دارای بنا و ساختمان بود.‌ در روایت امام صادق (ع) آمده است: «هر گاه قصد زیارت قبر امام حسین (ع) کردی، بیرون حرم بایست و به طرف قبر بنگر، آن گاه وارد روضه شو و در برابر آن، مقابل سر حضرت (ع) بایست، و هنگام بیرون رفتن از دری که پایین پای علی بن حسین قرار دارد، بیرون شو. سپس به مرقد شهیدان رو آور، آن گاه به مرقد حضرت عباس(ع) برو، در باب السقیفه توقف کن و بر او سلام کن.» واژه‌هایی، همانند «بیرون حرم بایست»، «آن گاه وارد روضه شو»، «از دری که پایین پای علی بن الحسین (ع) قرار دارد، بیرون شو» گویای وجود بنایی بر قبر امام حسین (ع) در دوران نخست است.

اما قبور دیگر شهداء در قرن اول و دوم خارج از قبه حسینی بوده چنانچه از خبر ابوحمزه ثمالی چنین استفاده می‌شود: «ثم تخرج من السقیفه و تقف بحذاء قبور الشهداء» «سپس از زیر سقف خارج می‌شوی و در کنار قبور شهدا می‌ایستی»


منصور دوانقی دومین خلیفه عباسی پس از تسلط بر اوضاع و کشتن سادات اقدام به تخریب بقعۀ امام حسین (ع) نمود. این عمل توسط شعرا به نظم در آمد که:


    و شیدوا البناه علیه قبه         ذات سقیفه لتاوی العصبه
    ثم دعا المنصور حقد اید         فثل من احقاده المشید

مدرس، ص۱۹۱

ترجمه: بنای محکم ساختند بر قبر حسین (ع)، که بر آن قبه‌ای بود و دارای سقف بود تا پناهگاه جماعت شود، سپس منصور را کینه دیرین وادار کرد پس از نتیجه همان کینه‌ها آن بنا را تخریب کند.

تخریب توسط هارون الرشید

پس از تخریب بقعه توسط منصور، دوستداران اهل بیت در دوران خلافت مهدی و هادی عباسی به بازسازی بقعه اقدام نمودند. بنا به برخی از گزارش‌های تاریخی هارون (حکومت: ۱۷۰ ۱۹۳) در دوران حکومتش گاهی خادمان حرم امام حسین (ع) را فرا می‌خواند و از آنان بازجویی می‌کرد. در سال ۱۹۳قبه دستور او درخت سدری که بر مرقد سایه افکنده بود، از ریشه کنده شد بنای قبر تخریب گردید و زمین آن شخم زده شد.


با روی کار آمدن مأمون (حکومت:۱۹۸ ۲۱۸) سیاست بنی عباس تغییر کرد. وی در دوره حاکمیتش به جهت ابراز علاقه ظاهری به علویان، بر مرقد امام بنایی را احداث کرد. اما مشخص نیست که چه کسی به تعمیر بارگاه حسینی اقدام نمود، با توجه به اینکه احتمال تعمیر توسط خود مامون منتفی نیست. بنای احداث شده در زمان مامون در دوره وی و همچنین در دوران خلافت معتصم و واثق عباسی از گزند حوادث مصون ماند.
تخریب توسط متوکل

در زمان خلافت متوکل (حکومت: ۲۳۲ ۲۴۷) مرقد امام حسین (ع) از جانب وی مورد تجاوز قرار گرفت. ابوالفرج اصفهانی در علت تخریب توسط متوکل بیان می‌دارد که وی کنیز آوازه خوانی را که همیشه برای مجالس عیش و نوشش دعوت می‌کرد، به قصر خود طلبید، اما ماموران وی اطلاع داند کنیز به زیارت قبر امام حسین (ع) رفته و این امر باعث ناراحتی متوکل شده و اقدام به تخریب بقعه امام حسین (ع) کرد. اما طوسی علت تخریب را اجتماع طرفداران اهل بیت و بیم متوکل از این اجتماع می‌دارند. وی شخصی به نام دیزج یهودی را برای این کار اعزام کرد، در تخریب بقعه مسلمانان همراه وی احتیاط کردند بدین جهت دیزج یهودیان منطقه را استخدام کرده و بقعه را تخریب نمود. پس از ویران کردن قبر زمین آن را شخم زده و آب بر آن جاری کردند. بنابر برخی گزارش‌ها، آب در اطراف مرقد به گردش درآمد و قبر را فرا نگرفت. حتی متوکل گروهی از مأموران خود را گرداگرد مرقد و راه‌های منتهی به آن گماشت و زائران را از زیارت قبر بازداشت و آنان را مورد پیگرد قرار داد. بنا بر بعضی اقوال وی دو مرتبه اقدام به تخریب بقعه کرد، یکبار در سال ۲۳۳ق و یکبار در سال ۲۳۶ق و در این فاصله بقعه تعمیر شده بود، که ویرانی دوم مهمتر بوده‌است

عکس العمل دوستداران اهل بیت

متوکل با تخریب بقعه نتوانست از اجتماع طرفداران اهل بیت در کربلا بکاهد، بلکه تردد آنان به کربلا جهت زیارت امام حسین (ع) و منع متوکل تا پایان عمر متوکل یعنی سال ۲۴۷ق ادامه پیدا کرد. شعرای دوستدار اهل بیت نیز در این باره شعرها سرودند از جمله عبدالله بن رابیه می‌سراید:
عبدالله بن رابیه:
تاللَّه ان کانت امیه قد اتت         قتل ابن بنت نبیها مظلوما
فلقد اتاه بنو ابیه بمثلها         هذا لعمرک قبره مهدوما
اسفوا علی ان لا یکونوا شایعوا         فی قتله فتتبعوه رمیما
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۴۵، ص: ۳۹۸

ترجمه:

بیت اول: به خدا قسم اگر بنی امیه پسر دختر پیامبر خدا را در حالی که مظلوم بود به قتل رسانیدند.

بیت دوم: پسران پدر او (یعنی بنی عباس) نظیر آن عمل را انجام دادند و بجان تو قسم که قبر امام حسین را خراب کردند.

بیت سوم: بنی عباس متأسف بودند که چرا در قتل امام حسین مشایعت از بنی امیه نکردند (چون به آن منظور نائل نشدند لذا) به جستجوی استخوانهای آن حضرت رفتند (و قبرش را خراب نمودند)

تجدید بنا به دست منتصر

منتصر عباسی فرزند متوکل بر خلاف پدرش مردم را به زیارت امام حسین (ع) تشویق می‌کرد، وی پس از کشتن پدرش اقدام به بازسازی مرقد امام حسین (ع) کرده و مناره‌ای برای راهنمایی زائران از راه دور ساخت. علاوه بر مناره این بنا دارای قبه، بارگاه، مسجد و صحن بوده است. این بنا در ذی الحجه سال ۲۷۳ قمری بر اثر حوادث طبیعی فرو ریخت.


بنای محمد بن زید

در سال ۲۸۳ق محمد بن زید محمد برادر داعی کبیر، از نو بقعه امام حسین (ع) را بنا نهاد وی قبۀ بزرگی ساخته و دو درب ورودی گذاشت. همچنین در مجاورت قبه بنای دیگری با سقف چوبی بنا کرد تا مردم در آن به نماز وعبادت بپردازند، وی سقفی نیز بر مرقد سایر شهداء زد، دیواری در اطراف کربلا کشید و خانه‌های زیادی در آنجا ساخت. این بنا در زمان خلافت طائع بالله بیست و چهارمین خلیفه عباسی توسط ضبه بن محمد اسدی غارت شد. به گفته برخی این غارت در سال ۲۶۹ق بوده‌است.

ساخت توسط عضدالدوله

پس از اطلاع عضدالدوله از غارت مرقد امام حسین (ع) توسط ضبه بن محمد اسدی، به عراق لشکر کشید و وی را متواری کرده و حرم امام حسین (ع) را تعمیر نمود. عضد الدوله در چهار طرف بقعه رواق ساخت، سپس رواقها را تزیین نمود، ضریحی با چوب ساج ساخته و توسط پارچه‌های دیباج پوشاند و مساحت حائر را ۲۴۰۰ قدم توسعه داد، سپس اطراف شهر را دیواری بلند و محکم محصور کرده و برای زراعت نهر آبی به کربلا کشاند.



آتش‌سوزی سال۴۰۷ق

در ربیع الاول سال ۴۰۷ق سقوط دو شمع بزرگ روشن در رواق باعث آتش‌سوزی شده بارگاه و رواق‌های حرم در آتش سوخت.  برخی این آتش‌سوزی را عمدی دانسته‌اند. آتش‌سوزی حرم عسکریین پس از ده روز از این آتش‌سوزی و وقایع متعدد در این سال بر علیه تشیع موید این احتمال است.

تعمیر به دست ابن سهلان

حسین بن فضل بن سهلان رامهرمزی یک بار اقدام به تعمیر بقعه امام حسین (ع) کرد. برخی گفته‌اند این تعمیر پس از آتش‌سوزی سال ۴۰۷ق بوده‌است. ولی ابن جوزی در المنتظم اقدامات تعمیری ابن سهلان را در سال ۴۰۳ می‌داند

تعمیر به دست ملک‌شاه سلجوقی

در ذی الحجه سال ۴۷۹ق ملک‌شاه سلجوقی به کربلا رفته و پس از زیارت امام حسین سیصددینار بین ساکنان کربلا تقسیم نموده و حرم و حصار صحن را تعمیر کرد. ده سال بعد یعنی در سال ۴۸۹ شخصی به نام خفاجه حرم را غارت کرد که سیف الدوله به آنجا یورش برده و خفاجه در داخل حرم کشت و امنیت شهر را بر قرار کرد

غارت حرم در سال ۵۲۶ق

المسترشد بالله خلیفه سی ام عباسی در سال ۵۲۶ق به حرم امام حسین (ع) یورش برده و تمام تزئینات، جواهرات حرم را به غارت برد تا بین سربازان خود تقسیم کند، وی می‌گفت قبر نیازی به این جواهرات ندارد، وی و پسرش راشد پس از خروج از کربلا کشته شدند.


ناصر عباسی و تعمیر حرم

بنایی که ابن سهلان تاسیس نموده بود تا سال ۶۲۰ق با آسیب جدی روبرو نشد بلکه در این قرن بر اثر غارت‎ها آسیب‌های جزئی دیده بود، در سال ۶۲۰ خلیفه ناصر عباسی به وزیر خود مویدالدین محمد مقدادی قمی دستور داد بنا را به طور اساسی تزیین نماید.
   

عمارت و بنای حرم امام حسین (ع) که به دست ابن سهلان در اوایل قرن پنجم ساخته و توسط ناصر لدین الله در قرن ششم بازسازی شد همچنان پا بر جا بود تا اینکه سلطان اویس جلائری در سال ۷۲۶ بنایی از نو ساخت و تا هم اکنون آن بنا موجود است. این حرم تا سال ۸۵۸ق از هرگونه آسیب در امان بود تا اینکه در این سال علی بن محمد بن فلاح مشعشعی به کربلا حمله کرده و دست به غارت اموال حرم زد، این غارت بسی بزرگتر از غارت توسط المسترشد بالله عباسی بود.

پس از آن در هر زمان بر کیفیت و کمیت این بنا افزوده شد، شاهان صفوی، افشار و قاجار هر کدام در توسعه حرم نقش ایفا کردند.
 

از سال ۸۵۸ تا سال ۱۲۱۶ق آسیبی به حرم نرسید تا اینکه در این سال در هجدهم ذی الحجه وهابیها به سرکردگی سعود بن عبدالعزیز  پس از تسلط بر حجاز به کربلا یورش برده خرابی‌های زیادی به بار آورده و افراد زیادی را قتل عام کردند. وهابیون به مرقد مطهر صدمات زیادی وارد کرده و ذخائر موجود در آن جا را به غارت بردند. کلید‌دار می‌نویسد:

            «آنان درب‌های حرم و نرده‌های فلزی و آینه کاری حرم را کندند و اشیای قدیمی و هدایای پادشاهان و شاهزادگان ایرانی را به تاراج بردند. همچنین تزئینات دیوارها و طلاهای سقف، شمعدان ها، فرش‌های گرانبها، لوسترهای گران قیمت، درب‌های کنده کاری شده و غیره را تاراج کردند. افزون بر این کار نزدیک به پنجاه نفر را کنار ضریح و پانصد نفر را در صحن شریف به قتل رساندند. شهر کربلا را نیز ویران کردند و بی‌رحمانه به کشتار پیرمردان و کودکان و زنان و مردان و غارت خانه‌ها پرداختند و کسی از حمله وحشیانه آنان در امان نماند.»

این حادثه به قدری تاسف بار بود که وقتی میرزا ابوطالب اصفهانی، چندین ماه پس از این فاجعه به کربلا وارد شد، تلخ کامی‌ها و آشفتگی‌های ناشی از آن را چنین گزارش کرد:

            «در صحن مقدس، خون مذبوحان روان، گنبد و حجره‌های صحن از لاش مقتولین پُر بود.، شدت آن حادثه به جایی رسید که من بعدِ یازده ماه از آن وارد کربلا شدم، هنوز آن قدر تازگی داشت که به جز نقل آن، حدیثی دیگر در شهر نبود و راویان در اثنای حکایت می‌گریستند و از شنیدن آن، موها بر اندام راست می‌شد.

حمله مناخور روسی

کلیدار در مورد این حمله می گوید:

            «شخصی به نام سلیمان با تابعیت روسی، مدت‌ها مناخور (امیرآخور) والی بغداد بود. حاکم بغداد، مناخور را مأمور حمله به کربلا کرد. مردم کربلا تا سال ۱۲۴۷ پیوسته از ستم مناخور در فشار بودند، قوای او به سوی کربلا روان شد و مدت هجده روز آن را در محاصره گرفت. در این مدت، سه بار به شهر هجوم بردند، ولی موفق نشدند. در مجموع کربلا در نیمه قرن سیزدهم هجری از سوی سپاه مناخور بارها تهدید شد تا این که سرانجام داوود پاشا برای اهالی کربلا امان صادر کرد. در این رویدادها کسانی که به خانه رؤسای فرقه شیخیه، از جمله شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی پناه می‌آوردند، از یورش و تهاجم مصون بودند.»

حمله بعثی‌ها

در شعبان ۱۴۱۱ق نیروهای صدام به کربلا یورش بردند، که با مقاوت مردم روبرو شدند اما بعثی‌ها با رگبار مسلسل مقاومت مردم را درهم شکستند و مردم را دسته دسته اسیر و اعدام می‌کردند. حرم امام حسین (ع) و حضرت عباس(ع) را به توپ بستند. حتی مجروحان و بیماران در مراکز درمانی از گزند هجوم آنان مصون نبودند. بعثی‌ها داخل حرم حسینی و حضرت ابوالفضل(ع) شده و از روی اجساد شهدا گذشته و به تاراج جواهرات و اشیای گران بهای آن دو حرم پرداختند.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور هوایی کربلا, تور زمینی کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در چهار شنبه 9 تير 1395


زیارت امام حسین در شب قدر

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

یکی از اعمال مستحبی شب قدر، زیارت امام حسین علیه السلام است. شیخ عباس قمی (ره) می‏نویسد:

بدان كه احاديث در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام در ماه رمضان خصوص شب اول و نيمه و آخر آن و در خصوص شب قدر بسيار است.

از حضرت امام هادی عليه السلام منقول است كه هر كه زيارت كند امام حسين عليه السلام را در شب بيست و سوم ماه رمضان و آن شبى است كه اميد هست شب قدر باشد و در آن شب هر امر محكمى جدا و مقدر مى ‏شود مصافحه كنند با او روح بيست و چهار هزار ملك و پيغمبر كه همه رخصت مى ‏طلبند از خدا در زيارت آن حضرت در اين شب و در حديث معتبر ديگر از امام صادق عليه السلام مروى است:

كه چون شب قدر مى ‏شود منادى از آسمان هفتم از بطنان عرش ندا مى ‏كند كه حق تعالى آمرزيد هر كه را كه به زيارت قبر حسين عليه السلام آمده.

در روايت است كه هر كه شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو ركعت نماز گزارد نزد آن حضرت يا آن چه كه ميسر شود و از حق تعالى سؤال كند بهشت را و پناه برد از آتش حق تعالى به او عطا فرمايد سؤال او را و پناه دهد او را از آتش و ابن قولويه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده:

كه هر كه زيارت كند قبر امام حسين عليه السلام را در ماه رمضان و بميرد در راه زيارت از براى او عرض و حسابى نخواهد بود و به او بگويند كه داخل بهشت شو بدون خوف و بيم و اما الفاظى كه زيارت كرده مى ‏شود حضرت امام حسين عليه السلام به آن در ليله قدر پس چنان است كه شيخ مفيد و محمد بن المشهدى و ابن طاووس و شهيد رحمهم الله در كتب مزار ذكر نموده‏اند.

و آن زيارت را مختص به اين شب و عيدين يعنى روز عيد فطر و قربان قرار داده‏اند و شيخ محمد بن المشهدى به اسناد معتبر خود آن را از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده و گفته كه آن حضرت فرمودند:

وقتى كه اراده كردى زيارت كنى ابى عبدالله الحسين عليه السلام را پس برو به مشهد آن حضرت بعد از آن كه غسل كرده باشى و پوشيده باشى پاكيزه ‏ترين جامه ‏هاى خود را پس چون ايستادى نزد قبر آن حضرت پس روى خود را به جانب آن حضرت كن و قبله را ميان دو كتف خود قرار ده و بگو:

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‏

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند اميرالمؤمنين

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏

سلام بر تو اى پسر صديقه طاهره فاطمه زهرا بزرگ زنان اهل عالم

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏

سلام بر تو اى آقاى من اى ابا عبدالله سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ

گواهى مى ‏دهم كه تو نماز را بپا داشتى و زكات به مستحقان دادى و امت را امر به معروف و نهى از منكر كردى

وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى فِي جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ‏

و كتاب خدا را به حق و حقيقت تلاوت فرمودى و در راه دين خدا حق جهاد و كوشش را به حد كمال فرمودى و بر اذيت و آزار امت صبر كردى و خالص براى طرف دارى دين خدا مراقبت كامل تمام عمر تا هنگام رحلت و شهادت فرمودى

أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِينَ خَالَفُوكَ وَ حَارَبُوكَ وَ الَّذِينَ خَذَلُوكَ وَ الَّذِينَ قَتَلُوكَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِ‏

گواهى مى ‏دهم كه آنان كه با تو به مخالفت و جنگ برخاستند و آنان كه تو را يارى نكردند و آنان كه تو را شهيد كردند همه به زبان پيغمبر امى لعن شدند

وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ‏

و زيان و خوارى بر كسانى كه به شما افتراء بستند خدا لعنت كند آنان كه در حق شما ظلم و ستم كردند از خلق اولين و آخرين بر همه لعنت ابد و عذابشان مضاعف شديد و دردناك باد

أَتَيْتُكَ يَا مَوْلاَيَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكَ‏
اى آقاى من اى فرزند رسول خدا با معرفت به حق امامتت و خلافتت بدين درگاه به زيارت حضرتت آمده ‏ام و دوست با دوستانت

مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِضَلاَلَةِ مَنْ خَالَفَكَ فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ‏
و دشمن با دشمنان توام و بدان راه هدايت و ايمان كه تو بر آن بودى بصير و معتقدم و عارف و واقفم به گمراهى مخالفانت پس مرا نزد خدا شفاعت فرما.
پس بچسبان خود را بر قبر و روى خود را بر آن گذار پس مى ‏روى به جانب سر مقدس و مى ‏گويى‏:

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ‏
سلام بر تو اى حجت خدا در همه زمين و آسمان

صَلَّى اللَّهُ عَلَى رُوحِكَ الطَّيِّبِ وَ جَسَدِكَ الطَّاهِرِ وَ عَلَيْكَ السَّلاَمُ يَا مَوْلاَيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏
درود خدا بر روح پاك و جسم مطهرت باد و بر تو سلام باد اى آقاى من و درود و رحمت و بركات خداى بر تو باد

پس بچسبان خود را به قبر و ببوس آن را و بگذار صورت خود را بر آن و بگرد به جانب سر پس دو ركعت نماز زيارت گزار و نماز كن بعد از آن دو ركعت آن چه ميسر شود تو را پس از آن برو به سمت پا و زيارت كن على بن الحسين عليهما السلام را و بگو:

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ وَ ابْنَ مَوْلاَيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ‏
سلام بر تو اى آقاى من فرزند آقاى من (اى على بن الحسين) رحمت و بركات خدا بر تو باد

لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ‏
خدا لعنت كند آن كس را كه در حق تو ظلم و ستم كرد و خدا لعنت كند آن كس كه تو را به قتل رسانيد خدا عذاب دردناك‏او را مضاعف و شديد گرداند

و دعا كن به آن چه مى ‏خواهى پس زيارت كن شهدا را در حالى كه ميل كنى از سمت پا به طرف قبله پس بگو:

السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الصِّدِّيقُونَ السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الشُّهَدَاءُ الصَّابِرُونَ‏
سلام بر شما اى راستگويان با ايمان كامل سلام بر شما اى شهيدان راه خدا كه صبر و شكيبايى كرديد


أَشْهَدُ أَنَّكُمْ جَاهَدْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى فِي جَنْبِ اللَّهِ‏
گواهى مى ‏دهم كه شما در راه خدا جهاد كرديد و بر هر رنج و بلا صبر و تحمل نموديد

وَ نَصَحْتُمْ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ حَتَّى أَتَاكُمُ الْيَقِينُ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّكُمْ تُرْزَقُونَ‏
در طرفدارى دين خدا و در راه رضاى خدا و رسولش هميشه نصيحت و خيرخواهى كرديد تا هنگام شهادت و رحلت از دنيا گواهى مي دهم كه شما زنده ابديد نزد خدا و به رزق آسمانى متنعم شديد

فَجَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلاَمِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ وَ جَمَعَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي مَحَلِّ النَّعِيمِ‏
پس خدا از اسلام و اهل اسلام به شما پاداش بهترين نيكوكاران عالم را عطا فرمايد و بين ما و شما در محل نعمت ابد جمع گرداند

پس مى‏ روى به زيارت عباس بن اميرالمؤمنين عليه السلام همين كه رسيدى آن جا و ايستادى نزد آن جناب بگو:

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ‏
سلام بر تو اى پسر اميرالمؤمنين سلام بر تو اى بنده شايسته مطيع فرمان خدا و رسول خدا

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ (جَاهَدْتَ وَ) نَصَحْتَ وَ صَبَرْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ‏
گواهى مى ‏دهم كه تو در راه خدا جهاد كردى و نصيحت و خيرخواهى در همه عمر تا هنگام رحلت و شهادتت فرمودى و صبر ورزيدى

لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ أَلْحَقَهُمْ بِدَرْكِ الْجَحِيمِ‏
خدا ظالمان در حق شما را از خلق اولين و آخرين لعنت كند و آن ها را به قعر دوزخ درافكند

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور هوایی کربلا, تور زمینی کربلا, زیارت امام حسین در شب قدر, شب قدر, امام حسین, ,

نوشته شده توسط رامش در سه شنبه 8 تير 1395


دو طفلان مسلم چگونه به شهادت رسیدند؟

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

در مورد نحوه شهادت دو طفلان مسلم یعنی ابراهیم و محمد آمده است که این دو زندانی ابن زیاد بودند و او زندانبان را احضار كرد و به او گفت: این دو كودك را به زندان ببر و خوراك خوب و آب سرد به آنها مده و بر آنها سخت‏گیرى كن. این دو كودك در زندان روزها روزه مى‏ گرفتند و شب دو قرص نان جو و یك كوزه آب براى آنها مى‏آوردند. یك سال بدین صورت گذشت، یكى از آنها به دیگرى مى‏گفت: اى برادر! مدتى است ما در زندانیم و عمر ما تباه و تن ما رنجور شده است، امشب كه زندانبان آمد ما خود را به او معرفى مى‏كنیم شاید دلش به حال ما بسوزد و ما را آزاد كند.شب هنگام كه زندانبان پیر نان و آب آورد، برادر كوچكتر به او گفت: اى شیخ! آیا محمد (ص)را مى ‏شناسى؟ جواب داد: چگونه نشناسم؟! او پیامبر من است. گفت: جعفر بن ابى طالب را مى ‏شناسى؟ در جواب گفت: چگونه جعفر را نشناسم؟! او پسر عمو و برادر پیامبر من است.گفت: ما از خاندان پیامبر تو محمد صلى الله علیه و آله و سلم و فرزندان مسلم بن عقیل بن ابى طالب هستیم كه یك سال است در دست تو اسیریم و در زندان به ما سخت مى‏گیرى.

زندانبان پیر به شدت ناراحت شد و براى جبران بى مهری هاى خود، در زندان را بر آنها گشود که در نیمه شب بگریزند.آن دو كودك یعنی ابراهیم و محمد فرزندان مسلم بن عقیل از زندان بیرون آمده و به در خانه پیرزنى رسیدند و پیرزن بعد از گفتگو و شناختن آنها، پناهشان داد اما بدانها از بیم دامادش که فردی از طرفداران یزید و در لشکر ابن زیاد در واقعه عاشورا بود، بدانها هشدار داد. اما پسران مسلم گفتند: ما همین امشب را نزد تو خواهیم بود و صبح به راه خود ادامه مى‏دهیم.

پیر زن براى آنها شام آورد نیمه شب بود كه صداى آن دو كودك به گوشش خورد، از جا جست و در تاریكى شب به جستجوى آنها پرداخت و چون به نزدیكى آنها رسید، پرسیدند: كیستى؟ گفت: من صاحب خانه‏ ام شما كیستید؟ برادر كوچكتر كه زودتر بیدار شده بود، برادر بزرگتر را بیدار كرد و به او گفت: از آنچه مى ‏ترسیدیم به سراغمان آمد، سپس به او گفتند: اگر با تو به راستى سخن گوییم، در امان تو خواهیم بود؟ گفت: آرى. و در ادامه آنها به خدا و و رسولش از او امان خواستند و خود را معرفی کردند و گفتند از زندان عبیدالله فرار کرده اند. او  كه از فرط خوشحالى سر از پاى نمى شناخت گفت: از مرگ گریخته و به مرگ گرفتار شدید! سپاس خداى را كه شما را به دست من اسیر كرد. سپس آن دو كودك یتیم را محكم بست تا فرار نكنند.

در سپیده دم، غلام سیاهى را كه «فلیح» نام داشت، صدا كرد و گفت: این دو كودك را گردن بزن و سر آنها را برایم بیاور تا نزد ابن زیاد برده و دو هزار دینار درهم جایزه بگیرم!غلام، شمشیر برداشت و آنها را جلو انداخت تا در كنار فرات ایشان را به شهادت برساند، و چون از خانه دور شدند یكى از آنها گفت: اى غلام سیاه! تو به بلال مؤذن پیغمبر شباهت دارى. گفت: به من دستور داده شده تا گردن شما را بزنم، شما مگر كیستید؟! گفتند: ما از خاندان پیامبریم و از ترس جان از زندان ابن زیاد گریخته و این پیرزن ما را میهمان كرد و اینك دامادش مى‏خواهد ما را بكشد. غلام سیاه دست و پاى آنها را بوسید و گفت: جانم به قربان شما اى عترت پیامبر؛ سپس شمشیر را به دور انداخت و خود را به فرات افكند و گریخت، و در پاسخ اعتراض صاحب خود گفت: من به فرمان توام تا تحت فرمان خدا باشى، و چون نافرمانى خدا كنى من از تو اطاعت نمى كنم.

داماد پیرزن بعد از این جریان پسرش را خواست و گفت: من اسباب آسایش تو را از حلال و حرام فراهم مى‏كنم و دنیاى تو را آباد خواهم كرد، فوراً این دو كودك را گردن بزن و سرهاى آنها را بیاور تا نزد عبیدالله بن زیاد برده جایزه بگیرم. فرزندش شمشیر بر گرفت و كودكان را جلو انداخت و به طرف فرات روانه گشت، یكى از آنها گفت: اى جوان! من از عذاب دوزخ براى تو بیمناكم. گفت: شما كیستید؟ گفتند: ما از عترت پیامبر محمد رسول الله (ص) هستیم، پدرت مى‏ خواهد ما را بكشد. آن پسر هم پس از آگاهى، آنان را بوسید و همانند غلام سیاه شمشیرش را به دور انداخت و خود را به فرات افكند، پدرش فریاد زد: تو هم نافرمانى كردى؟ گفت: فرمان خدا بر فرمان تو مقدم است.

آن مرد گفت: جز خودم كسى آنها را نكشد؛ شمشیر برگرفت و آن دو كودك را به كنار فرات برده تیغ بر كشید و چون چشم كودكان به شمشیر برهنه او افتاد گریسته و گفتند: اى مرد! ما را در بازار بفروش و مخواه كه روز قیامت پیامبر خدا دشمن تو باشد. گفت: سر شما را براى ابن زیاد مى‏برم و جایزه مى ‏گیرم. گفتند: خویشى ما با رسول خدا را نادیده مى گیرى؟ گفت: شما با رسول خدا پیوندى ندارید! گفتند: اى مرد! ما را نزد عبیدالله ببر تا خودش درباره ما حكم كند. گفت: من باید با ریختن خون شما خود را به او نزدیك كنم. گفتند: اى مرد! به كودكى ما رحم كن! گفت: خدا در دلم رحمى نیافریده است. گفتند: پس بگذار ما چند ركعت نماز بخوانیم. گفت: به حال شما سودى ندارد، بخوانید.آنها چهار ركعت نماز خوانده و چشم به آسمان گشودند و فریاد بر آورند كه: یا حى یا حكیم یا احكم الحاكمین میان ما و او به حق حكم كن.

سپس آن مرد برخاست و اول گردن برادر بزرگتر را زد و سرش را در پارچه‏ اى گذارد؛ پس برادر كوچك، خود را در خون برادر بزرگتر غلطاند و گفت: مى‏ خواهم رسول خدا را ملاقات كنم در حالى كه آغشته به خون برادرم باشم. آن مرد گفت: عیب ندارد، تو را هم به او مى‏ رسانم! او را هم كشت و سرش را در همان پارچه گذاشت و بدن هر دو را به آب فرات انداخت و سر آن دو را نزد ابن زیاد برد.

ابن زیاد بر تخت نشسته بود و عصاى خیزرانى به دست داشت، سرها را جلوى ابن زیاد گذاشت، ابن زیاد همین كه چشمش به آنها افتاد، سه بار برخاست و نشست و گفت: واى بر تو! كجا آنها را پیدا كردى؟!گفت: پیرزنى از خویشان من آنها را میهمان كرده بود.گفت: از میهمان بدینگونه پذیرایى كردى؟ سپس از او پرسید: به هنگام كشته شدن با تو چه گفتند؟ و آن مرد تمامى جریان را براى ابن زیاد بازگو كرد. ابن زیاد پرسید: چرا آنها را زنده نیاوردى تا به تو 4هزار درهم جایزه دهم؟ گفت: دلم راه نداد جز آنكه با خون آنها خود را به تو نزدیك كنم. ابن زیاد گفت: آخرین حرف آنان چه بود؟ گفت: دست ها را به طرف آسمان برداشتند و گفتند: یا حى یا حكیم یا احكم الحاكمین! میان ما و این مرد به حق حكم كن.ابن زیاد گفت: خدا در میان تو و آن دو كودك به حق حكم كرد. پس رو به حاضران در مجلس كرده گفت: كیست كه كار این نابكار را بسازد؟

مردى شامى از جاى برخاست و گفت: من!عبیدالله گفت: او را به همان جایى كه این دو كودك را كشته ببر و گردن بزن، ولى خون او را مگذار كه با خون آنها در هم آمیزد، و سر او را نزد من بیاور.آن مرد شامى فرمان برد و طبق دستور ابن زیاد آن مرد را در كنار فرات به سزاى عمل ننگینش رسانید و سرش را براى ابن زیاد برد.نوشته‏اند كه: سر او را بر نیزه كرده و در كوچه‏ها مى‏گرداندند و كودكان با پرتاب سنگ و تیر آن را نشانه مى‏ رفتند و مى ‏گفتند: این است كشنده عترت رسول خدا.

طبق برخی از نقل ها آب فرات جسد دو طفلان مسلم را به نزدیك كربلا آورد و مردم جسد آنها را از آب گرفتند و همانجا به خاك سپردند. از این رو مرقد شریف این دو كودك در شهر مسیب واقع در 4 فرسخی كربلا قرار گرفته است.واکنون مدفن این دو عزیز زیارتگاه عاشقان اهل بیت است وهزاران نفر همه ساله به زیارت این مرقد شریف مشرف میشوند.
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور هوایی کربلا, تور زمینی کربلا, دو طفلان مسلم, کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در دو شنبه 7 تير 1395


:: هتل درجه الف المیزان کربلا
:: تور کربلا عید فطر
:: رستوران رکن السلطان بهترین رستوران کربلا
:: رستوران کباب نبیل در کربلا
:: هتل روتانا کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: تور کربلا ویژه اردیبهشت
:: نکات مهم در سفر به کربلا
:: رستوران های معروف کربلا
:: رستوران زعفران در شهر کربلا
:: راهنمای سفر به نجف اشرف
:: هتل المحمود کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: اقامت هتل فندق العقیله در کاظمین
:: لذت غذا در رستوران الفردوس کربلا
:: مقبره ذوالکفل نجف اشرف
:: رستوران النخیل در کربلا
:: هتل لارسا کربلا
:: تور کربلا نوروز 98
:: هتل دره الحسین کربلا





تلفن دفتر فروش تور کربلا

54 44 67 43 021

67 43 67 43 021

835 2100 0937

آقای صبوری

ساعات تماس

9 صبح تا 7 بعد از ظهر






:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393

آبر برچسب ها

تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ |