صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

تور کربلا

تور کربلا نوروز

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
تور کربلا نوروز
::
عناوین مطالب وبلاگ
::

::تور کربلا
::فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا
::درباره واقعه کربلا
::اماکن متبرکه عراق
::اطلاعات زائر
::هتل های کربلا
::هتل های نجف اشرف
::هتل های کاظمین


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: رامش
:: رضا والی نژاد

آمار بازديد :




مختار بن ابی عبید ثقفی وخونخواهی امام حسین (ع)

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

مختار بن ابی عبید ثقفی (۱-۶۷ق)، تابعی اهل طائف که به قیام برای خونخواهی امام حسین(ع) معروف است. مختار میزبان مسلم بن عقیل در کوفه بود و تا پایان قیام با وی همکاری داشت، ولی هنگام واقعه شهادت امام حسین(ع) در زندان عبیدالله بن زیاد به سر می‌برد.

در جریان قیام مختار، بسیاری از قاتلان و مجرمان واقعه عاشورا به قتل رسیدند. برخی قیام او را با اذن امام زین العابدین(ع) می‌دانند. مختار پس از ۱۸ ماه حکومت بر کوفه، به دست مصعب بن زبیر به قتل رسید. قبر او در کنار مسجد کوفه نزدیک مزار مسلم بن عقیل  ویکی از اماکن زیارتی عراق است.

 به نقل از اصبغ بن نباته روزی حضرت علی(ع) مختار را که طفلی کوچک بود بر زانوی خود نشاند و وی را کیس خطاب کرد. چون حضرت علی(ع) دو بار وی را کیس خطاب کرد، به کیسان معروف شد.کیسان به معنای زیرک و باهوش است.
مختار اهل طائف واز قبیله ثقیف است. جد وی، مسعود ثقفی از بزرگان حجاز بوده و به وی لقب عظیم القریتین داده بودند


پدرش ابو عبید از بزرگان صحابه پیامبر(ص) بود که پس از درگذشت آن حضرت، در جنگ جسر یکی از جنگ‌های قادسیه در زمان خلیفه دوم به قتل رسید
مادر وی دومه بنت عمرو بن وهب است که ابن طیفور وی را از صاحبان بلاغت و فصاحت ذکر کرده است
عمویش سعد بن مسعود ثقفی از طرف امام علی(ع) والی مداین بود.
برادرانش وهب و مالک و جبر هستند که همراه پدرشان در جنگ جسر کشته شدند.


زندگی‌نامه و فعالیتها



مختار در سال اول هجرت متولد شداز دوران کودکی مختار اطلاعات موثقی در دست نیست و بیشتر اطلاعاتی که درباره او موجود است، مربوط به دوران قیام و ماجرای خونخواهی امام حسین(ع) است. بنابر این، از وقایع شخصی او کمتر روایتی نقل شده است.
حضور در جنگ

گفته‌اند که مختار در ۱۳ سالگی در واقعه جسر شرکت داشت. وی در این واقعه پدر و برادرانش را از دست داد. با این که او در این هنگام سن کمی داشت در صدد بود تا وارد میدان شود ولی با ممانعت عمویش سعد بن مسعود مواجه شد.
حضور در مدائن

در مدائن سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار، از طرف حضرت علی(ع) حاکم بود، سعد در هنگام درگیری با خوارج، مختار را به عنوان جانشین خود در مداین منسوب کرد و برای جنگ با خوارج بیرون رفت.
مختار در زمان معاویه به بصره رفت و مردم را به سوی امام حسین(ع) فرا خواند، در این هنگام عبیدالله بن زیاد که والی بصره از طرف معاویه بود، وی را دستگیر کرده و ۱۰۰ ضربه شلاق زد. مختار پس از آن به طائف تبعید شد.

منابع از عدم حضور مختار در واقعه کربلا خبر می‌دهند و این عدم حضور با اختیار نبوده است. او ابتدا همکاری‌هایی با فرستاده امام حسین(ع) به کوفه و تحرکاتی علیه بنی امیه داشته است.

مسلم(ع) درخانه مختار:

مختار از جمله کسانی بود که به کمک مسلم بن عقیل شتافت،و مسلم هنگام ورود به کوفه به خانه مختار رفت. پس از آنکه عبیدالله بن زیاد از مکان مسلم اطلاع پیدا کرد، مسلم به خانه هانی بن عروه نقل مکان کرد.
همراهی با مسلم(ع): گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که مختار در صدد یاری رساندن به مسلم بود، اما روز شهادت مسلم، وی به خطرنیه نقطه‌ای در بیرون کوفه رفته بود تا نیرو جمع آوری کند و هنگامی به کوفه رسید که مسلم و هانی شهید شده بودند.
 روز عاشورا در زندان: پس از شهادت مسلم، ابن زیاد قصد کشتن مختار را داشت که با وساطت عمرو بن حریث به وی امان داد، و در این هنگام با تازیانه به چشم مختار کوبید و وی را زخمی نمود و به زندان افکند. مختار تا پایان قیام امام حسین(ع) در زندان بود
دیدن سر امام حسین(ع) هنگام ورود اسرا به کوفه، ابن زیاد زندانیان طرفدار امام از جمله مختار را برای دیدن اسرا احضار کرد، در این هنگام بین مختار و ابن زیاد مکالمات تندی رد و بدل شد، پس از آن مختار با دیدن سر امام حسین(ع) گریه و زاری نموده و بر سر و روی خود زد.

پس از واقعه کربلا با وساطت عبدالله بن عمر نزد یزید آزاد شد، چرا که خواهر مختار یعنی صفیه بنت ابوعبید همسر عبدالله بن عمر بود.البته عبیدالله هنگام آزادی مختار با وی شرط کرد که نباید بیشتر از سه روز در کوفه بماند، و اگر بعد از سه روز در کوفه دیده شد، خونش هدر است


بیعت با عبدالله بن زبیر

مختار ابتدا با عبدالله بن زبیر بیعت کرد به شرطی که در کارها با او مشورت کند و به تنهایی کاری انجام ندهد، و با او مخالفت نکند.

هنگام حمله سپاه یزید به مکه و محاصره عبدالله بن زبیر، مختار در کنار وی با یزیدیان جنگید. وقتی عبدالله ادعای خلافت کرد مختار از او کناره گرفت و به کوفه رفت و مقدمات قیام را فراهم نمود.

ورود مختار به کوفه ۶ ماه پس از هلاکت یزید و در نیمه ماه مبارک رمضان بود.

ابن زبیر، عبدالله بن مطیع را به عنوان والی به کوفه فرستاد، مختار با وی جنگید و توانست بر وی غلبه کند.

مختار در قیام توابین شرکت نکرد، چون قیام را بی‌فایده می‌دانست، و سلیمان بن صرد خزاعی را ناآشنا با فنون و تاکتیک‌های رزمی می‌دانست.

به دنبال عدم شرکت مختار، ۴۰۰۰ نفر از ۱۶۰۰۰ نفری که با سلیمان بیعت کرده بودند پا پس کشیدند چون وی را در تاکیتکهای جنگی زبده نمی‌دیدند

البته وی در حین قیام توابین به زندان افتاد، و پس از شکست توابین از زندان به بازماندگان آنان نامه‌ای نوشت و از آنان دلجویی کرد. سران توابین قصد آزادسازی وی از زندان را داشتند که مختار آنان را برحذر داشت و گفت بزودی از زندان آزاد خواهد شد. این بار نیز با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد.

خونخواهی امام حسین(ع)


در چهاردهم ربیع الاول سال ۶۶ق مختار به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کرد و شیعیان کوفه وی را در این امر همراهی کردند. وی می‌گفت: به خدا سوگند اگر دو سوم قریش را بکشم تلافی یکی از انگشتان امام حسین(ع) نمی‌شود

او در این قیام شمر بن ذی الجوشن، خولی بن یزید، عمر بن سعد و عبیدالله بن زیاد را به قتل رساند

در این قیام ابراهیم بن مالک اشتر فرماندهی لشکر را برعهده داشت و او بود که عبیدالله به زیاد را در موصل به قتل رساند.

وقتی مختار سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد محمد بن حنفیه فرستاد تا آنها را در مسجد الحرام بیاویزد، محمد بن حنفیه مشغول خوردن غذا بود و گفت سپاس خدای را که وقتی سر حسین را نزد ابن زیاد بردند او مشغول خوردن بود و اینک سر ابن زیاد را نزد ما آوردند و ما چنان حالی داریم


مختار در این قیام از دو شعار یا لثارات الحسین و یا منصور امت بهره جست. وی هنگام پوشیدن لباس رزم با این دو شعار به پیروانشان آغاز قیام را اطلاع داد شعار یا منصور امت ابتدا در جنگ بدر و شعار یا لثارات الحسین ابتدا در قیام توابین مورد استفاده قرار گرفته بود.[۵۲همچنین هنگامی‌که عمر بن سعد کشته شد، کوفیان ندای یالثارات الحسین سر دادند.
پایان کار مختار

مختار پس از ۱۸ ماه حکومت و جنگیدن با سه گروه یعنی مروانیان در شام و آل زبیر در حجاز و اشراف کوفه سرانجام در ۱۴ رمضان سال ۶۷ق در حالی که ۶۷سال داشت به دست مصعب بن زبیر به قتل رسید. به دستور مصعب دست مختار را بریده و به دیوار مسجد کوفه کوبیدند. هنگامی که حجاج بن یوسف بر کوفه مسلط شد چون هر دو از قبیله ثقیف بودند دستور به دفن آن داد.

پس از مختار طرفدارن وی که ۶۰۰۰ نفر بوده و در قصر محاصره شده بودند تسلیم شدند، ولی مصعب دستور اعدام همه آنها را صادر کرد این کار چنان وحشتناک بود که وقتی عبدالله بن عمر، مصعب را دید گفت اگر این ۶۰۰۰ نفر گوسفندان پدرت بودند، نباید این کار را انجام می‌دادی
کشته شدن همسر مختار

مصعب عمره، دختر نعمان بن بشیر را، که همسر مختار بن ابی عبیده بود، در تنگنا قرار داد تا از مختار بیزاری جوید اما او نپذیرفت و مصعب گردنش را زد.
در گزارشی آمده مصعب به عمره گفت درباره مختار نظرت چیست؟ گفت وی پرهیزکار بوده و هر روز روزه می‌گرفت، مصعب دستور قتل وی را داد. او اولین زن در اسلام بود که گردنش زده شد

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, اماکن زیارتی عراق, کوفه, شهادت امام حسین, خونخواهی امام حسین, مختار بن ابی عبید ثقفی,

نوشته شده توسط رامش در یک شنبه 17 مرداد 1395


سنان بن انس نخعی از قاتلین سیدالشهدا

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

سنان بن انس نخعی از قاتلین سیدالشهدا از لشکریان عمر بن سعد ملعون در واقعه  خونبارعاشورا که بنا بر برخی نقل‌ها، سر  امام حسین بن علی(ع) را از تن جدا کرد.

پدر او ابوعمرو و پدر بزرگش انس نام داشت و او را به اسم پدربزرگش می‌شناختند. سنان ملعون در کوفه متولد شد اما تاریخ ولادتش معلوم نیست. بنا بر نقل ابن ابی الحدید از ابن هلال ثقفی، سنان در زمان خلافت امام علی(ع)، کودک بوده است و آن حضرت خبر می‌دهند که فرزند رسول خدا به دست او کشته خواهد شد سنان، برادرزادۀ مالک اشتر بود.برخی تواریخ، سنان را جنگجو و شاعری سبک سر و مجنون دانسته‌اند. در تاریخ مرگ او اختلاف است.
روز عاشورا
در واپسین لحظات حیات امام حسین،(ع) آنگاه که در گودال قتلگاه افتاده بود و کسی از سپاه عمر سعد جرأت تمام کردن کار را نداشت؛ سنان بن انس بر بالای گودال رفته و با نیزه بر پشت و سینه ایشان زد و آن حضرت را به شهادت رساند. سپس خولی بن یزید اصبحی خواست که سر امام(ع) را از تن جدا کند؛ اما لرزشی بر اندامش افتاد و سنان به شماتت به او گفت: خدا بازوهایت را بشکند و دستانت را جدا کند. پس خود از اسب به زیر آمد و سر امام(ع) را از بدن جدا کرد. سپس راهی خیمه عمر سعد شد و با صدای بلند گفت:
أوقر رکابی فضّة و ذهبا         فقد قتلت سید المحجبا
قتلت خیر الناس أما و أبا         و خیرهم اذ ینسبون النسبا
رکابم را از طلا و نقره سنگین کن که من آقای والامقامی را کشته‌ام
من بهترین مردم را از نظر مادر و پدر و بهترین همه مردم را از حیث دودمان و نسب به قتل رساندهام!

عمر بن سعد ملعون با شنیدن این اشعار به وی پرخاش کرده و او را به داخل خیمه برد و پساز زدن وی با تازیه گفت: اگر عبیدالله این سخنانت را بشنود گردنت را می‌زند

در برخی روایات گفته شده است که وی بر سینۀ امام نشست و سر او را از قفا جدا کرد

منابع تاریخی و جز آن، بریدن سر امام حسین(ع) را به خولی، سنان بن انس وشمر بن ذی الجوشن و شبل یزید(برادر خولی) نسبت داده‌اند.
پس از عاشورا

در هنگام آشفتگی اوضاع کوفه پس از مرگ یزید، سنان که به عنوان یکی از قاتلان اصلی حسین(ع) شناخته می‌شد؛ زندگی پنهانی  ومخفی در پیش گرفت و در برخی از نقل‌ها، پس از قیام مختار ثقفی، از کوفه خارج شد و به بصره و اطراف آن گریخت. در برخی منابع آمده که سنان به دست یاران مختار ثقفی کشته شد؛ و برخی منابع، مرگ او را در زمان امارت حجاج ثقفی بر کوفه دانسته‌اند

.تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, سنان بن انس نخعی, سیدالشهدا, کربلا, کوفه, ,

نوشته شده توسط رامش در شنبه 16 مرداد 1395


عبید الله بن زیاد ونقش او در واقعه کربلا

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا

عبید الله بن زیاد بن ابیه (۳۳ - ۶۷ق)، سردار مشهور امویان و از عوامل اصلی شهادت امام حسین(ع) و همراهانش. عبیدالله والی بصره بود ولی یزید او را در سال ۶۰ق. پس از آشفتگی اوضاع کوفه، با حفظ سمت به امارت این شهرقرار داد و سرکوب قیام امام حسین(ع) را به او سپرد. او در سال ۶۵ق نیز قیام توابین را درهم شکست عبیدالله به سبب نقشی که در واقعه کربلا داشت، از شخصیت‌های منفی و منفور نزد شیعیان است.


نسب و ویژگی‌های رفتاری عبید الله بن زیاد

ابو حفص، عبیدالله بن زیاد بن ابیه، از کنیزی به نام مرجانه زاده شد. برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» خوانده‌اند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد و در برخی منابع، به بدنام و زناکار بودن او تصریح شده است.

پدرش زیاد بن ابیه، از سرداران و حکمرانان اموی بود که در سرکوب شورش‌ها در مناطق اسلامی، به قساوت و بی رحمی شهرت داشته است. در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و کسی نمی‌دانست که پدر او کیست. از این رو،‌ وی را ابن ابیه (یعنی پسرِ پدرش) خوانده‌اند. گفته‌ شده، ابوسفیان، زیاد را حاصل زنای خود با ،سمیه مادر زیاد می‌دانست و بدین رو، معاویه زیاد را برادر خویش می‌خواند.

گفته‌اند که او بسیار خشن، بی رحم و متهوّر بوده و برخی از زندگی‌نامه‌نویسان از او با عنوان «جبّار» یاد کرده‌اند چنان که نقل کرده‌اند که در سرکوب خوارج در بصره، خشونتی شگفت‌انگیز از خود نشان داد. این خصلت عبیدالله باعث گشت تا در جنگ با غیرمسلمانان در فتوحات نیز موفقیت‌هایی به دست آورد.
مقام‌های سیاسی و حکومتی

از مقام‌ها و فعالیت‌های سیاسی عبیدالله در آغاز جوانی در منابع اطلاعاتی نیامده است؛ ولی به گفته پژوهشگران به نظر می‌رسد که در قلمرو حکومتی پدرش زیاد بن ابیه که والی کوفه و بصره بود، از امور حکومتی بر کنار نبوده است.
دوره معاویه

معاویه پس از مرگ زیاد، عبیدالله را به حکومت خراسان منصوب کرد.و در سال ۵۵، ۵۶ یا ۵۷ق. او را از ولایت خراسان برداشت و به امارت بصره منصوب کرد.

عبیدالله در حکومت بصره، با ناآرامی‌هاو شورشهایی که از سوی خوارج ایجاد می‌شد، رو به رو شد. ناآرامی‌ها در سال ۵۸ق به اوج رسید و او سرانجام با خشونت شگفت انگیزی آنان را سرکوب کرد و بسیاری را قتل عام کرد.
دوره یزید

یزید پس از مرگ معاویه در ۶۰ق /۶۸۰م قصد داشت عبیدالله را از حکومت بصره بردارد؛ ولی گویا اوضاع وخیم سیاسی بصره و کوفه اجازه این کار را به او نداد. با آغاز قیام امام حسین (ع) و اعزام نماینده او مسلم بن عقیل به کوفه، عبیدالله که سابقه خشونت وی و پدرش در سرکوب شورش‌ها و جنبش‌ها مشهور بود، در سال ۶۰ق با حفظ سمت به ولایت کوفه منصوب گشت. گفته‌اند که یزید به پیشنهاد سرجون مسیحی، که از مشاوران یزید بود، دست به این اقدام زده است تا با قیام امام حسین (ع) مقابله کند.


نقش ابن زیاد در واقعه کربلا

سرکوب قیام مسلم بن عقیل

کوفیان در سال ۶۰ق برای بیعت با حسین بن علی(ع) اعلام موافقت کردند و در انتظار ورود او به کوفه بودند. ابن زیاد با روی پوشیده وارد شهر شد و مردم گمان کردند که او حسین( ع) است و از او استقبال کردند ولی به زودی دریافتند که عبیدالله بوده است. نخستین اقدام عبیدالله جست و جوی نماینده امام حسین(ع)، مسلم بن عقیل بود.

ابن زیاد به محض ورد به کوفه، در یک خطابه، مخالفان حکومت یزید را به‌سختی تهدید کرد و به کسانی که از او پیروی کنند، وعده برخورداری داد.

به روایت یعقوبی، هانی بن عروه از پیش با ابن زیاد آشنایی داشت و در هنگام ورود عبیدالله به کوفه بیمار بود. او حدس می‌زد که عبیدالله پس از ورود به کوفه به عیادت وی خواهد آمد. از این رو با مسلم بن عقیل برای کشتن ابن زیاد در خانه خود قرار گذاشت.به روایت دیگر شریک بن اعور، از سران شیعه کوفه، در خانه هانی بیمار شد و با مسلم قرار گذاشت که چون ابن زیاد به عیادت وی می‌آید، مسلم به او حمله کند و وی را بکشد. با این همه گویا چون هانی از وقوع قتل در خانه خود خشنود نبود، مسلم از آن کار سرباز زد و ابن زیاد جان به سلامت برد

به گزارش طبری، ابن زیاد اندکی پس از ورود به کوفه با نیرنگ توانست از محل اختفای مسلم بن عقیل آگاه شود. آنگاه هانی را به دارالاماره دعوت کرد و وی را به زندان افکند و اندکی بعد نیز مسلم بن عقیل را دستگیر کرد و هر دو را به قتل رسانید و سر آن‌ها را به نزد یزید فرستاد.

اعزام لشکر به سوی امام حسین

عبیدالله پس از تهدید و تطمیع کوفیان، حرّ بن یزید را به سوی حسین بن علی(ع) فرستاد و او را دستور داد تا جلوی حسین(ع) را بگیرد و نیز اجازه ندهد در محلی که دارای آب است، اردو زند. سپس، عمر بن سعد بن ابی وقاص را با لشکری به سوی وی فرستاد.
عمر بن سعد پیش از آن از سوی ابن زیاد به حکومت ری منصوب شده بود و در صدد عزیمت به ری بود؛ ولی ابن زیاد او را مأمور بیعت گرفتن از حسین (ع) برای یزید یا جنگ با او کرد و چون عمر خواست که وی را از آن کار معذور دارد، ابن زیاد حکومت او را بر ری، به مقابله با حسین بن علی(ع) مشروط کرد.

عمر بن سعد پس از مذاکره با حسین بن علی(ع)، به ابن زیاد خبر داد که حسین خواهان بازگشت است و بنابراین نیازی به جنگ نیست. گویا ابن زیاد در آغاز از این خبر شادمان شد؛ ولی شمر بن ذی الجوشن او را از پذیرش صلح بازداشت. ابن زیاد در نامه‌ای به عمر بن سعد نوشت که اگر از حسین بیعت گرفت، او را به کوفه فرستد وگرنه با او بجنگد و اگر طالب جنگ با حسین (ع) نیست، فرماندهی را به شمر بدهد


 اسیر کردن خاندان امام حسین(ع)

پس از شهادت امام حسین (ع)، ابن زیاد دستور داد باقی‌مانده خاندان او را اسیر کنند و به کوفه بیاورند. ورود اهل بیت پیامبر(ص) در حال اسارت به کوفه، وقایعی آفرید که در منابع ثبت شده‌اند. از جمله این وقایع، مواجهه و مجادله ابن زیاد با حضرت زینب(ع) و پاسخ‌های آن حضرت به ابن زیاد است که به نقل منابع، بر شنوندگان و حاضران در مجلس تاثیری تام نهاد.

 توهین به سر امام حسین(ع)

از جمله وقایع کوفه در این هنگام، بردن سر مطهّر امام حسین (ع) به مجلس ابن زیاد است. به نقل منابع، او با چوبی که در دست داشت، به لب‌ها و دندان‌های امام حسین(ع) نواخت و بی احترامی کرد. زید بن ارقم از اصحاب پیامبر (ص) در مجلس حضور داشت و چون این کار را دید، گریست و گفت: آن چوب را از لبان حسین بردار. به خدا قسم بارها دیده‌ام که پیامبر(ص) لبان خویش را بر آنها می‌نهاد. عبیدالله به خشم آمد و گفت: خدایت بگریاند! بر چه می‌گریی؟ بر فتح الهی؟! به خدا قسم اگر پیر نبودی و نمی‌دانستم که عقلت زایل شده است، گردنت را می‌زدم. زید چون این را شنید، مجلس را ترک کرد.

مجادله با حضرت زینب(س)

پس از ورود اسیران کربلا به کوفه، آنان را به کاخ حکومتی عبیدالله آوردند. به نقل منابع، حضرت زينب (س) با جامه‏‌اى كهنه و بدون آن که به عبیدالله و مجلس او اعتنا کند، در گوشه‌ای نشست. عبیدالله سه بار از او پرسيد: «كيستى؟» ولى جوابى نشنيد. سرانجام يكى از کسانی که در مجلس بود، گفت: «زينب، دختر على ابن ابى طالب است.» ابن زياد گویا از بى اعتنايى زینب به خشم آمده بود. به طعنه گفت: «سپاس خدا را كه شما را رسوا نمود و دروغگوی‌تان را آشکار ساخت.»

حضرت زينب جواب داد: «سپاس خدا را كه ما را با پيامبرش گرامى داشت، از آلودگى و پليدى، پاك ساخت. آن که گناهكار است، رسوا مى‌گردد و آن که بدكار است دروغ مى‌گويد و او ما نيستيم.»

ابن زياد گفت: «دیدی عاقبت خدا با شما چه کرد؟»

حضرت زينب گفت: «از خدا جز نيكويى و خوبى نديدم. خدا بر خاندان ما شهادت را مقدّر فرموده بود و آنان با شجاعت به قتلگاه خويش شتافتند. و خدا به زودى آنان و تو را کنار هم گرد می‌آورد تا در پيشگاه او محاكمه شويد. آن گاه خواهى ديد که عاقبت و رستگارى از آن كيست؟ اى پسر مرجانه مادرت به عزايت بنشيند!»

ابن زياد خشمگين شد و گفته‌اند که قصد كشتن زینب را کرد كه با وساطت عمرو بن حُرَيث منصرف شد و گفت: «خداوند دل مرا با كشته شدن برادر سركش و ديگر شورشيان و هواخواهان خاندانت آرامش بخشيد.»

حضرت زينب گفت: «به خدا قسم كه بزرگ مرا كشتى، شاخه و برگ مرا بریدی، اصل و ريشه‌ام را از بن بركندى. اگر شفاى دل تو در اين‌ها است، پس شفا يافته‏‌اى.»

ابن زياد گفت: «او نيز چون پدرش قافيه به هم می‌بافد و مثل او به سجع سخن می‌گويد.»
پس از مرگ یزید

بیعت با مروان بن حکم

وقتی عبدالله بن زبیر در مدینه قدرت گرفت، مروان بن حکم به سوی حجاز رفت تا با او به خلافت بیعت کند، ولی ابن زیاد در بَثَنیه مروان را ملاقات کرد و وی را از آن کار بازداشت و به وی قول داد که اگر او خود مدعی خلافت شود، پشتیبان او خواهد بود. مروان بازگشت و ابن زیاد نیز به دمشق رفت و ضحاک بن قیس را که از مردم شهر برای ابن زبیر بیعت گرفته بود، فریفت و از شهر بیرون راند و برای مروان بیعت گرفت. در جنگ مروانیان با ضحاک بن قیس، که به شکست ضحاک انجامید، ابن زیاد، فرماندهی سواران مروان را بر عهده داشت.

در دوره حکومت مروان، عبیدالله نیز دمشق بود. وقتی توابین به سرکردگی سلیمان بن صُرَد خُزاعی به خونخواهی حسین بن علی(ع) قیام کردند، مروان، ابن زیاد را به مقابله آنها فرستاد و حکومت عراق را به شرط غلبه بر آن به وی داد.وقتی عبیدالله به جزیره رسید، از مرگ مروان(۶۵ق /۶۸۵م) آگاه شد، ولی به پیشروی خود ادامه داد.

 سرکوب قیام توابین


سرانجام در اواخر جمادی الاول سال ۶۵ق در عین الورده جنگ خونینی بین سپاه ابن زیاد و توابین درگرفت که به کشته شدن سلیمان و یارانش انجامید

 رویارویی با سپاه مختار

ابن زیاد سپس مشغول مطیع ساختن شهرهای جزیره شد که پیش از آن با ابن زبیر بیعت کرده بودند. او ابتدا به عراق که مختار ثقفی در آن‌جا علیه امویان و به خونخواهی حسین بن علی(ع) قیام کرده بود، نمی‌پرداخت، اما سرانجام به موصل، که در دست عوامل مختار بود حمله کرد. طرفداران مختار به تکریت عقب نشستند و مختار را از حمله ابن زیاد آگاه کردند. مختار نیز سپاهی را به مقابله فرستاد. سپاه مختار، سپاهی را که ابن زیاد به سوی آنان فرستاده بود، شکست داد.(۱۰ ذیحجه ۶۶).

پس از پیروزی لشکریان مختار، ابن زیاد خود با سپاه به سوی آنان آمد، و سپاه مختار عقب نشست. مختار که اساساً در پی هلاک ابن زیاد و کسان دیگری بود که در واقعه کربلا دست داشتند، ابراهیم بن مالک اشتر را با سپاه به مقابله ابن زیاد فرستاد. ابراهیم که می‌خواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین عراق، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی موصل به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد ( محرم ۶۷) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از ابومخنف، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید.
عقیده شیعیان درباره عبیدالله

اقدام عبیدالله علیه امام حسین و پدید آوردن واقعه عاشورا، از همان آغاز او را بدنام و منفور کرد و خشم بسیاری از مسلمانان به ویژه کوفیان را نسبت به وی برانگیخت؛ چنان که به نقل منابع، عبدالله بن عفیف ازدی، در میان نخستین خطبه ابن زیاد پس از واقعه برخاست و او و یزید را دشنام‌های سخت داد و حتی گفته‌اند که مادرش مرجانه نیز او را بسیار نکوهش کرد

عبیدالله به سبب نقشی که در واقعه عاشورا داشته، قرن‌هاست که از منفورترین شخصیت‌های تاریخ اسلام نزد شیعیان به حساب می‌آید. نام او در چند زیارت‌نامه مشهور، از جمله زیارت عاشورا آمده و مورد لعن قرار گرفته است.

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلاعبید الله بن زیاد, کربلا, واقعه کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در جمعه 15 مرداد 1395


شمر که بود وسرنوشت اوچه شد؟

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا .

شمر (کشته شده در ۶۶ ق)، از تابعین و رؤسای قبیلۀ هوازِن. او به سبب نقش تاثیرگذار در واقعه کربلا، از چهره‌های منفور نزد شیعیان است. شمر در ابتدا از یاران امام علی (ع) بود ولی بعدها در زمرۀ دشمنان پرکینه امام و خاندانش درآمد.

او در واقعه کربلا نقش مهمی داشت: زمینه سازی شهادت مسلم بن عقیل، برافروختن آتش جنگ در روز عاشورا، فرماندهی جناح چپ لشکر عمر بن سعد، به شهادت رساندن امام حسین(ع)، حمله به خیمه‌ها و تلاش برای شهید کردن امام سجاد(ع)، ... از اقدامات او در این واقعه بود.

در زیارت عاشورا از شمر با لعن و نفرین یاد شده است. او در مقابل مختار ثقفی شکست خورد و سر از تنش جدا گردید.
شمر، کنیه‌اش ابوسابغه، از تابعین و رؤسای قبیلۀ هَوازِن از تیرۀ بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود ازاین رو، از او با نسب‌هایی چون عامری، ضِبابی و کلابی یاد کرده‌اند. در کتاب‌های لغت، نام او به صورت شَمِر آمده، اما در نزد عامه مردم به شِمْر معروف است. ظاهراً شمر واژه‌ای عِبری و اصل آن شامِر به معنای سامِر (افسانه سرا، هم صحبت در شب نشینی) است.در مورد تاریخ ولادت شمر تاریخ درستی در دست نیست.

پدر شمر  شُرَحبیل بن اَعْوَر بن عمرو نام داشت.دربارۀ سبب نام گذاری او به ذی الجوشن گفته شده است که وی نخستین اولین مرد عرب بود که زره برتن کرد و این زره را پادشاه ایران به وی داده بود. برخی دیگر در این زمینه معتقدند به جهت برآمده بودن سینه‌اش به ذی الجوشن معروف شده است.  به قولی نیز، نام او جَوشن بن ربیعه بود. ذوالجوشن به خواستۀ پیامبر اکرم (ص) برای پذیرش اسلام اهمیتی نداد اما پس از فتح مکه، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، اسلام آورد.

از مادر شمر به بدی یاد کرده‌اند، تا جایی که گفته‌اند او هنگام جابه جایی گوسفندانش، به گناه آلوده شد و شمر از راه نامشروع به دنیا آمد. امام حسین (ع) نیز در واقعۀ کربلا، شمر را پسر زن بزچران خطاب کرده است.

تغییر جهت عقیدتی شمر

شمر بن ذی الجوشن در ابتدا از یاران امیرالمؤمنین علی (ع) بود. وی در جنگ صفین، آن حضرت را یاری کرد و در مبارزه با اَدهم بن مُحرِز باهِلی (از سپاه شام)، صورتش به شدت مجروح گشت اما بعدها از علی (ع) روی گرداند و از دشمنان پر کینۀ او و خاندانش شد.

شمر هنگام دستگیری حُجر بن عَدی (از صحابه پیامبر(ص) و از یاران علی) در سال ۵۱، جزو کسانی بود که نزد زیاد بن ابیه به دروغ شهادت داد که حجر مرتد شده و شهر را به آشوب کشیده است. در حادثۀ کربلا نیز، او از قاتلان و مسببان شهادت امام حسین (ع) بود.
نقش او در واقعه کربلا

وقتی مسلم بن عقیل در سال ۶۰ ق. از سوی امام حسین به کوفه رفت، شمر از جمله افرادی بود که از طرف عبیدالله بن زیاد، حاکم کوفه، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد. وی در سخنانی مسلم را فتنه گر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند

پس از آنکه امام حسین به کربلا رسید، عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه، قصد جلوگیری از جنگ و خون ریزی داشت و به دنبال راه حل مسالمت آمیز بود اما شمر، ابن زیاد را که به نظر می‌رسید با قصد عمر بن سعد موافق است، به جنگ با امام تشویق کرد.

در عصر روز نهم محرّم سال ۶۱، شمر با چهار هزار سپاهی و نامۀ تهدیدآمیزی از سوی ابن زیاد، برای عمر بن سعد به کربلا رسید. ابن سعد با دیدن نامه، خطاب به شمر گفت کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی. با این حال، عمر سعد دستور ابن زیاد مبنی بر اخذ بیعت از امام حسین یا جنگ با او را پذیرفت و شمر سردار سپاه او گردید. شمر برای حفظ سنّت قبیله‌ای و پیوندهای جاهلی، از آنجا که با‌ام البنین، مادر حضرت عباس بن علی علیهماالسلام، هم قبیله بود، در عصر تاسوعا عباس و برادرانش را خواهر زاده‌ خود صدا کرده و خواست تا امان نامه‌ای از ابن زیاد برای آنان بگیرد، اما آنها نپذیرفته و در کنار امام ماندند.

صبح روز عاشورا، شمر فرماندهی پهلوی چپ سپاه ابن سعد را برعهده گرفت و هنگامی که با خندق و هیزم مشتعل در اطراف خیمه‌های امام علیه‌السلام و یارانش روبه رو شد، با امام گستاخانه سخن گفت پس از آنکه امام علیه‌السلام برای تذکر به سپاه کوفه خطبه‌ای در سابقۀ درخشان خاندانش و بیاناتی از رسول اکرم (ص) در مورد دوستی اهل بیت آغاز نمود، شمر کلام امام را قطع کرد اما حبیب بن مظاهر به او پاسخ دندان شکنی داد.

یک بار دیگر زمانی که زهیر بن قین از یاران امام، به پند و اندرز کوفیان پرداخت و آنان را به یاری امام حسین دعوت کرد، شمر به سوی او تیری پرتاب نمود و به او اهانت کرد.

وقتی عبداللّه بن عُمَیر کلبی به شهادت رسید، شمر به غلام خود (رستم) دستور داد تا با نیزه‌ای همسر عبداللّه را که بر بالینش نشسته بود نیز به شهادت رساندشمر، نافع بن هِلال جَمَلی، یار دلاور امام حسین، را پس از جنگی سخت، در حالی که دو بازوی نافع شکسته بود، اسیر کرد و به شهادت رساند

پس از شهادت بسیاری از اصحاب امام حسین، دشمنان به سوی خیمه‌ها حمله بردند. شمر نیزه خود را در خیمه امام حسین فروبرد و فریاد زد که آتش بیاورید تا این خیمه را با اهلش بسوزانم. امام او را نفرین کرد و حتی دوستش، شَبَث بن رِبعی، نیز او را سرزنش نمود. یک بار دیگر در عصر عاشورا و قبل از شهادت امام حسین، شمر قصد داشت به خیمه و خرگاه امام، که باروبنه و خاندانش در آن بود، حمله کند و آن را به تاراج برد اما امام او را از این کار برحذر داشت و شمر بازگشت
به شهادت رساندن امام حسین

شمر به تیراندازان دستور داد تا بدن امام را هدف قرار دهندسپس با فرمان او، همه به سوی امام حمله بردند و کسانی از جمله سِنان بن اَنَس و زُرْعَة بن شریک ضربه‌های نهایی را بر امام وارد کردند.

دربارۀ کسی که امام حسین را به قتل رساند و سر آن حضرت را از تن جدا کرد، روایات گوناگونی وجود دارد که برخی دربارۀ شمر است. به گفتۀ واقدی، شمر امام حسین را کشت و با اسب خود بدن آن حضرت را لگدکوب کرد[۲۸]در برخی روایات گفته شده است که وی بر سینۀ امام نشست و سر او را از قفا جدا کرد.

پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام و غارت و آتش زدن خیمه ها، شمر قصد داشت امام سجاد(ع) را که در بستر بیماری بود به قتل رساند، اما مانع او شدند.

شمر از جمله انسان‌های ماجراجویی بود که در حوادث سود شخصی خود را دنبال می‌کرد و برای نیل به آن از هیچ عملی روگردان نبود. وی مردی ابرص و زشت روی بود. امام حسین علیه‌السلام در روز عاشورا به شمر گفت: «رسول خدا راست گفت که گویا سگ سیاه و سفیدی را می‌بینم که خون اهل بیتم را می‌آشامد». در زیارت عاشورا از شمر با لعن و نفرین یاد شده است.

در یازدهم محرّم ۶۱، ابن سعد دستور داد سر ۷۲ تن شهدای کربلا را از تن جدا کنند و به همراه شمر و تنی چند از فرماندهان سپاه به کوفه، نزد ابن زیاد ببرند.[ قبیله‌هایی که نبرد کربلا شرکت کرده بودند، برای تقرب به ابن زیاد، سرهای شهدا را بین خود تقسیم نمودند. قبیلۀ هوازن، به رهبری شمر، بیست سر و بنا به نقل ابن طاووسدوازده سر را به نزد ابن زیاد بردند. گفته شده است که شمر پیشاپیش عمر بن سعد سرهای شهدا را حرکت می‌داد

عبیداللّه بن زیاد، به فرمان یزید بن معاویه، اسرای کربلا و سرهای شهدا را با شمر و همراهانش به سوی یزید در شام فرستاد.شمر نزد یزید سخنان توهین آمیزی دربارۀ امام و دیگر شهدای کربلا بیان نمود.

پس از بازگشت اهل بیت علیهم السلام به مدینه، شمر نیز با پایان یافتن مأموریتش به کوفه بازگشت. گفته شده است که او نماز می‌خواند و از خداوند طلب بخشش می‌کرد و در توجیه شرکت در قتل امام حسین می‌گفت که از امرای خود فرمان برداری کرده است.]
سرنوشت شمر

در پی قیام مختار ثقفی در سال ۶۶، شمر در جنگ علیه او شرکت کرد اما مختار وی و دیگر امرای اموی را در جنگ جَبّانة السَبیع (از محله‌های کوفه) شکست دادو شمر از کوفه گریخت. مختار جمعی را به همراه غلام خود (زِربی) در پی او فرستاد. شمر غلام مختار را کشت و به قریه‌ای به نام ساتیدَما گریخت و از آنجا به قریه‌ای به نام کلتانیه (بین شوش و روستای صَیمره) رفت  نامه‌ای برای مُصعَب بن زبیر فرستاد که آماده جنگ با مختار بود، اما برخی از سپاهیان مختار، شمر را محاصره کردند و در حالی که یارانش گریخته بودند، او را کشتند و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان انداختند مختار نیز سر شمر را برای محمد بن حنفیه فرستاد.
جایگاه شمر نزد اهل سنت

شمر از پدرش روایت کرده و ابواسحاق سبیعی نیز از شمر روایت نموده است، در حالی که، در منابع اهل سنّت از شمر با نکوهش یاد شده است و گفته‌اند که او از قاتلان امام حسین بوده و شایستگی برای روایت حدیث ندارد.

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: زهیر بن قین, تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, مسلم بن عقیل, شمر, ,

نوشته شده توسط رامش در پنج شنبه 14 مرداد 1395


شمرمردی که 16 بار پای پیاده به حج رفت اما حسین(ع) را کشت

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

نگاهی به پیشینه شمر بن ذی الجوشن

یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود.

چه خصوصیاتی باعث شکل گیری شخصیت های منفی ومنقور می شود؟


شمر با سه ویژگی، شمر شد

1. اولین خصوصیت شمر این بود که می گفت: شکم از همه چیز برای من مهم تر است. مهم بود که غذای خوب بخورد و برای دست یافتن به این غذا دست به هر کاری می زد.
آیا غذا برای شما اولین مسئله زندگی است؟ در خانواده های ما وقتی که شام را خوردند به فکر ناهار فردا هستند.
دعوای شکم دعوای مسخره ای است که همه ی ما با آن درگیر هستیم. فکرش را بکنید اختلاف همه غذاها ی عالم خیلی کم است. خدا حفظ کند آقای جوادی آملی را می گفتد: « فرق تمام غذاها بیست سانتی متر است. یعنی از نوک زبان تا ته زبان.» وقتی از این فاصله گذشت دیگر باهم فرقی ندارند. می خواهد چلو کباب و پیتزا باشد یا نان و ماست. همه ی دعواها بر سر همین بیست سانتی متر است. شمر نتوانست دعوای بیست سانتی متری را برای خود حل کند.

حضرت علی علیه السلام یک بار اراده کرد جگر بخورد گفت هفته بعد، هفته بعد، هفته بعد افتاد ماه بعد، یک سال این خوردن جگر را به تأ خیر انداخت. بعد از یک سال جگر تهیه کرد. دود جگر کباب کرده از دیوار خانه بیرون رفت. در زدند کسی گفت: خوش به حال شما که بوی این غذا از خانه تان بلند است من چند ماهی است از این غذا نخورده ام، حضرت فرمودند: « این غذا را به او بدهید » دوستی می گفت: مولا علی مسئله ی شکم را برای خود حل کرده بود و می توانست از غذایش بگذرد و به قول سعدی:
تنور شکم دم به دم تافتن                مصیبت بود روز نایافتن

اما شمر نتوانست مسئله غذا را برای خود حل کند. شمر عبدالبطن یعنی اسیر و بنده ی شکم بود و این اسارت او را بیچاره کرد.

2. نکته ی دوم که در شخصیت شمر بود این بود که حسود بود چشم دیدن پیشرفت هیچ کس را نداشت و به خاطر همین مسئله است که به کربلا آمد.
شمر نزد عبید الله بن زیاد نشسته بود که نامه ایی از عمر بن سعد به عبیدالله رسید. عمربن سعد نوشته بود: ای امیر من با حسین مذاکره کردم. حسین سه پیشنهاد دارد : 1- به مکه و مدینه برگردد. 2- اگر اجازه بدهی به هر سرزمینی بخواهد برود. 3- بیاید دست در دست یزید بگذارد و بیعت کند.
عمر بن سعد نمی خواست جنگی صورت بگیرد و در آغاز دوست نداشت امام حسین کشته شود. اما در ادامه برای جنایت آماده شد.
عبید الله می گفت: بد نیست اگر این طوری شود مسائل ما حل می شود. همان جا شمر محکم به پهلوی عبیدالله زد و گفت: الان فرصت بسیار خوبی است و حسین در چنگ توست. عمر بن سعد دارد سازش می کند در حالی که حسین در هفتاد کیلو متری ما اردو زده است و به راحتی می توانیم او را در پنجه خود بگیریم. اگر برگردد در مکه و مدینه قدرتی برهم می زند و دیگر هیچ کس نمی تواند با او درگیر شود. ابن زیاد گفت: خوب گفتی. الان چنگال هایمان در گلویش فرو رفته. خودت بلند شو و برو. گفت: من می روم اما اگر عمربن سعد نپذیرفت که من بجنگم، گردنش را بزنم و سرش را برای شما بفرستم؟ و خود فرمانده لشگر شوم؟ ابن زیاد گفت: این کار را بکن.

شمر آدمی است که مدام از این و آن می گوید. او یک روح شقاوت پیشه دارد. خداوند در سوره حجرات به این مسئله اشاره کرده است که اگر فاسقی نزد شما آمد و خبری پیش شما آورد، زود تأییدش نکنید و هیچ گاه از خبر چینی دیگران لذت نبرید. مثلا فردی نزد ما می آید و خبری را به ما می گوید ما می گوییم راست می گویی؟ این کار باعث تشویق طرف مقابل می شود و این عامل باب غیبت را می گشاید.

3. قرآن مجازات بد کاران را مشخص کرده ولی بد ترین مجازات ها متوجه کسانی است که زخم بر جان دیگران می زنند. حفره در روح ها ایجاد می کنند. سرزنش می کنند و می شکنند. در کربلا شمر بارها دست انداخت و حرف های آزار دهنده ای به ابا عبدالله علیه السلام زد.
این سه خصوصیت از جانباز امیر المومنین علی علیه السلام شمر را ساخت، شمری که در کربلا با قساوت کامل بر سینه پسر پیغمبر نشست و با بی رحمی تمام دوازده ضربه از پشت بر گردن ابا عبدالله علیه السلام وارد کرد و بعد هم سرخون چکان حسین علیه السلام را دست گرفت و از قتلگاه بیرون آمد

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در پنج شنبه 13 مرداد 1395


:: هتل درجه الف المیزان کربلا
:: تور کربلا عید فطر
:: رستوران رکن السلطان بهترین رستوران کربلا
:: رستوران کباب نبیل در کربلا
:: هتل روتانا کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: تور کربلا ویژه اردیبهشت
:: نکات مهم در سفر به کربلا
:: رستوران های معروف کربلا
:: رستوران زعفران در شهر کربلا
:: راهنمای سفر به نجف اشرف
:: هتل المحمود کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: اقامت هتل فندق العقیله در کاظمین
:: لذت غذا در رستوران الفردوس کربلا
:: مقبره ذوالکفل نجف اشرف
:: رستوران النخیل در کربلا
:: هتل لارسا کربلا
:: تور کربلا نوروز 98
:: هتل دره الحسین کربلا





تلفن دفتر فروش تور کربلا

54 44 67 43 021

67 43 67 43 021

835 2100 0937

آقای صبوری

ساعات تماس

9 صبح تا 7 بعد از ظهر






:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393

آبر برچسب ها

تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ |