صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

تور کربلا

تور کربلا نوروز

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
تور کربلا نوروز
::
عناوین مطالب وبلاگ
::

::تور کربلا
::فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا
::درباره واقعه کربلا
::اماکن متبرکه عراق
::اطلاعات زائر
::هتل های کربلا
::هتل های نجف اشرف
::هتل های کاظمین


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: رامش
:: رضا والی نژاد

آمار بازديد :




همه مقامات بهشت از نور سیدالشهداء(ع)

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

حجت الاسلام محمد مهدی میرباقری:همه مقامات بهشت از نور سیدالشهداء(ع) است و اینکه حضرت امام حسین(ع) به مقام رضوان رسیده است یعنی خداوند طعم دوستی را به امام حسین (ع) بدون حجاب به او می‌چشاند که این بهترین مقام است.
عاملان و کسانی که در به شهادت رساندن امام حسین (ع) نقش داشتند مشمول لعن خداوند، اولیاء و مومنین تا روز قیامت هستند و کسانی که اساس این ظلم را بنا نهادند تا روز قیامت ملعون شمرده شده‌اند.

 هر چقدر دستگاه بنی امیه و سپاهیان یزید و عمرسعد طغیان کردند در طرف مقابل خضوع و خشوع و رضا را از سوی سیدالشهداء و یارانش را می‌بینیم.
 امام حسین (ع) بالا‌ترین سختی‌ها را تحمل کردند و این چهره بندگی امام حسین (ع) در روز عاشورا و صبری که حضرت از خود نشان دادند، بالا‌تر از آن را در تاریخ سراغ نداریم.
ماموریتی که امام حسین (ع) به خاندانش داد به بهترین شکل صورت گرفت و نقطه ضعفی در آن وجود ندارد و مقاومت، استقامت، خشوع و خضوع ازسوی اهل بیت (ع) به بهترین نحو ممکن به تصویر کشیده شد.

حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بندگی را به اوج رساندند

 کار سیدالشهداء (ع) زیباست، اما کار خداوند زیبا‌تر است  حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بندگی را به اوج رساندند و در سخت ترین لحظات عاشورا، امام حسین (ع) به رضای خداوند راضی بود که این صحنه‌ها دیگر تکرار نشدنی است و البته همه این زیبایی‌ها با عنایت پروردگار بود و اگر رحمت، محبت و توفیق الهی نبود امام حسین (ع) قادر به انجام آن نبودند.

 امام حسین (ع) در گودی قتلگاه استغاثه کردند و اینگونه نیست اگر بندگی از سوی سیدالشهداء (ع) صورت گرفته؛ جدا از اراده خداوند بود و در این زمینه امام بدهکار نیست و طلبی ندارد.

حضرت هر چه به ظهر عاشورا نزدیک‌تر می‌شود چهره‌اش بر افروخته‌تر می‌شد و امام حسین (ع) احساس می‌کند عبدی است که با امداد الهی بندگی را به نحو احسن انجام داده است.

همه زیبایی‌هایی که در کار امام حسین (ع) می‌بینیم؛ از منظر قرآن اصل آن منصوب به خداوند است و هر حسنه‌ای به هر کسی برسد، سرچشمه آن خداوند است و همه زیبایی‌های کار اهل بیت (ع) نیز با امداد، عنایت، لطف و دستگیری الهی بود.

 سیدالشهدا (ع) پیمانه بندگی با خدا را پر کردند

 اولیاء خدا همواره در محضر الهی هستند و به خدا پناه می‌برند و از این رو خداوند به آن‌ها عنایت و توجه دارد سیدالشهدا (ع) پیمانه بندگی با خدا را پر کردند و در برخی از روایات داریم که حق مجاهدت در راه خداوند را انجام داده و در این مسیر ترک اولی هم نکرده است.

 سیدالشهداء (ع) وفا به الله کردند و زیبا‌تر از آن اینکه خداوند نیز به عهده خود وفا کردند  امام حسین (ع) به دنبال رضایت خداوند بود و هیچ چیز دیگری را طلب نمی‌کرد و در مصیبت علی اصغر (ع) فرمود آنچه که من را آرام می‌کند این است که خدا این صحنه‌ها را می‌بیند و از ما راضی است.

هیچ بنده‌ای به اندازه امام حسین (ع) محبوب خدا نیست

 همه مقامات بهشت از نور سیدالشهداء (ع) است و بهشت امام حسین (ع) قابل فهم نیست و اینکه حضرت به مقام رضوان رسیده است یعنی اینکه خدا حسین (ع) را دوست می‌دارد و طعم دوستی به حسین (ع) را بدون حجاب به او می‌چشاند که این بهترین مقام است.

 هیچ بنده‌ای به اندازه امام حسین (ع) محبوب خدا نیست؛ چرا امام حسین (ع) در راه الهی همه هستی خود را فدا کرد و خداوند نیز مقام رضوان را برای حسین بن علی (ع) در نظر گرفته است که جز حضرت حق و اولیاء الهی کسی آن را درک نمی‌کند.

 امام حسین (ع) در عاشورا؛ صحنه‌ای خلق کرده که مورد مباهات ملائکه الله است که البته این کار با عنایت و محبت الهی بوده است.

   
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, سید الشهدا, بهشت, حضرت اباعبدالله الحسین (ع) , عاشورا ,

نوشته شده توسط رامش در جمعه 22 مرداد 1395


شباهت حضرت یحیی(ع) و امام حسین(ع)

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
حضرت زکریا(ع) از خداوند خواست تا پسری همانند حسین(ع) به او عطا کند و اینگونه شد که یحیی(ع) نیز مانند حضرت سیدالشهدا(ع) سر بریده شد و با مصیبت به شهادت رسید.
 به گزارش مشرق، روزی حضرت زکریا(ع) از خداوند خواست که اسماء خمسه طیبه را به او تعلیم دهد، جبرئیل بر او نازل شد و اسامی را گفت. سپس حضرت زکریا از خداوند پرسید چرا نام حسین(ع) را که یاد می کنم اشکهایم جاری می‌شود و به هیجان می‌افتم؟ خداوند ماجرای حضرت اباعبدالله(ع) در واقعه عاشورا را برای او تعریف کرد و زکریا(ع) خطاب به پروردگارش گفت: خداوندا فرزندی به من عطا کن و سپس مرا به مصیبت او مبتلا کن چنانکه حبیب خود را مبتلا به فرزندش خواهی کرد.

خداوند خواسته حضرت زکریا(ع) را اجابت کرد و حضرت یحیی(ع) را به او هدیه داد. در روایات و منابع تاریخی شباهت‌های بسیاری بین امام حسین(ع) و حضرت یحیی(ع) ذکر شده که در ادامه به بخشی از آنها اشاره می‌کنیم:

1. از جانب خداوند بشارت به ولادت یحیی(ع) رسید و همچنین به ولادت حسین(ع) پس بشارت اول آن است که می‌فرماید: (یا زکریا انا نبشرک بغلام اسمه یحیی) یعنی: ای زکریا بشارت می‌دهم تو را به پسری که اسمش یحیی است و بشارت دوم آنست که ملائکه به پیغمبر(ص) گفتند: خداوند تو را بشارت می‌دهد به مولودی که از فاطمه‌(س) متولد می‌شود.
2. هر دو امام حسین(ع) و یحیی(ع) شش ماهه متولد شدند.
3. هر دو را خداوند بلاواسطه اسم گذاشت.
4. هر دو از پستان شیر نخوردند، بلکه یحیی(ع) از آسمان شیر خورد و حسین(ع) از عرش عظیم یعنی زبان پیغمبر (ص) شیر خورد.
5. پیشانی هر دو می‌درخشید.
6. هر دو در طول عمر، فرحناک نشدند اگر احیاناً فرحی از برای ایشان می‌شد به زودی منقلب به حزن می‌گردید.
7. برای یحیی(ع) و حسین بن علی(ع) آسمان خون گریست.
8. سر هر دو بعد از قتل تکلم نمود، سر یحیی(ع) به پادشاه گفت: از خدا بترس و سر امام حسین(ع) مکرر قرآن می‌خواند ولاحول گفت.
9. یحیی بن زکریا(ع) را به طریق صبر کشتند و حسین بن علی(ع) با اینکه در میدان جنگ شهید شد باز به طریق قتل صبر(زجرکش شدن) کشته شد، چنانکه حضرت سجاد(ع) فرمود.
10.حضرت محمد(ص) فرمودند: در جهنم منزلی است که احدی مستحق آن نیست، مگر قاتل یحیی بن زکریا(ع) و قاتل حسین(ع).

منبع: کتاب خصائص الحسینیه

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در پنج شنبه 21 مرداد 1395


حضرت زینب وواقعه عاشورا

تور کربلا تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا

روز عاشورا امام حسين(ع) و مردان همراهش، حتي جوانان و پاره‌اي از خردسالان نيز کشته شدند. بنابر آنچه در کتب تاريخ آمده است، در خيمه‌ها و اهل بيت امام حسين تنها دو مرد زنده ماندند: شخص اول علي بن الحسين، امام زين‌العابدين بود. او بيمار بود و گمان بردند که او در حال احتضار است، و عمر او ديري نمي‌پايد. او را رها کردند، و نيازي به کشتن او احساس نکردند؛ زيرا گمان کردند که او خود خواهد مرد.

جوان ديگري که به شکل شگفت‌انگيزي از مرگ نجات يافت، حسن مثني، فرزند امام حسن بود. او به شدت جراحت ديده بود، و در ميان کشته شده‌ها بر زمين افتاده بود، بي‌هيچ حرکتي يا نشاني از حيات.

پس از آن که شعله‌هاي آتش نبرد فرو نشست، و خواستندکشته شده‌ها را به خاک بسپارند، او را زنده يافتند. درمانش کردند و بدين ترتيب او در چادر و ميان اسرا ماند. در برخي کتب مقاتل رويدادهايي از او در مجلس ابن زياد و يزيد و همچنين در راه آمده است. اما غير از اين دو، همه کشته شدند، و نقش اصلي براي به سرانجام رساندن رسالت امام حسين بر دوش حضرت زينب(س) باقي ماند، و او اين وظيفه دشوار را به بهترين شکل ممکن به انجام رساند.

بي‌شک او به همه مصيبت‌هايي که در روز عاشورا امام حسين به چشم ديد، دچار شد، و افزون بر آن او مصيبت از دست دادن امام حسين را نيز لمس کرد. اما در وراي اين مصيبت‌ها او وظايفي داشت.

نخستين آنها پاسداري از عزت امام حسين و نماياندن او به عنوان مظهر قدرت است، نه اين که آن را ناتوان، ترسو و ضعيف نشان دهد. چنان که پيش از اين گفته ام، امام حسين با فداکاري‌هاي گوناگون يارانش، و با آماده ساختن زنها، خصوصاً حضرت زينب، براي رويارويي با اين مصيبت‌ها، زمينه را براي اين مسأله فراهم کرد، تا در چهره آنان نشاني از ناتواني و خواري نمايان نشود و فرياد و ناله و شيون نکنند. اين گونه مسائل ابداً در کربلا نبود. امام حسين نيز در روز عاشورا بر اين امر تأکيد داشت. يعني در روز عاشورا، ياران امام حسين براي مرگ پيش دستي مي‌کردند. شاعر نيز چنين وصفشان مي‌کند:

«لبسوا القلوب علي الدروع کأنما يتهافتون علي ذهاب الانفس»

(قلب‌ها را بر روي زره نهاده بودند،گويي براي مرگ از يکديگر پيشي مي‌گيرند.)

آنها بر مرگ پيشي مي‌گرفتند، گويي به برترين جاها و زيباترين آرزوها مي‌رسند. خاندان حسين(ع) اين گونه بر يکديگر سبقت مي‌گرفتند و هرکدام از آنها با اصرار و پافشاري مي‌خواست در برابر دشمن، بدون توجه به مرگ و با شجاعت بايستد. اين همه، هدفمند بوده است، تا در تاريخ روشن شود که راه راست و اثر ايمان و معناي عزت و بزرگي چيست. امام حسين(ع) شخصاً به اين مسأله به خوبي توجه داشت: همچون ناتوان در صحنه ظاهر نمي‌شد. بر فرزندان نمي‌گريست، و براي کشته شدگان مويه نمي‌کرد. در برابر دشمنان و غمها و مصيبت‌ها ناتواني نشان نمي‌داد.

سخن معروف درباره او را شنيده ايد: «فوالله ما رأيت مکسوراً قط قد قتل ولده و اهل بيته، أربط جأشاً ولا أقوي جناناً من الحسين» (به خدا سوگند هرگز شکست خورده‌اي را نديدم که فرزندان و خاندانش کشته شده باشند، و مصمم‌تر و استوارتر از حسين باشد.در اين عبارت آنچه نمايان است، اراده، استواري، روشنايي در چهره و صلابت در موضع است. پس از همه اين مصيبت‌ها باز هم همان موضع را، به روشني نزد بانوان در همه شرايط اين ايام و مصيبت‌ها، مي‌بينيم؛ يعني موضع قدرت و بي توجهي و بي اهميتي به مرگ، جراحت و تشنگي و دشمن.

لشکريان عمر سعد، اجساد ناپاک سپاه خودشان را دفن کردند، و اجساد امام حسين(ع) و خاندانش و يارانش بر زمين ماندند. هنگامي که بر آن شدند از کربلا به کوفه بروند، خاندان امام حسين، زنان و مادران و خواهران را از کنار قتلگاه و کشته شدگان گذراندند. يعني کوشيدند تا آنچه در نبرد براي کشته شدگان اتفاق افتاده بود، آشکار سازند. چرا اين کار را کردند؟ براي اينکه آنچه را امام حسين(ع) بدان مي‌انديشيد، بي ثمر سازند. امام حسين مي‌خواست در زندگي و پس از مرگش نيز با قدرت ظاهر شود، اما آنها مي‌خواستند که حسين را پيش و پس از مرگش ناتوان نشان دهند. مي‌خواستند زنان را در برابر اجساد بياورند، تا آنها بگريند، غمزده شوند، ناله کنند، و عجز و ضعف در آنها ظاهر گردد.

اين صحنه دلهره آور را تصور کنيد. زنان و فرزندان را در برابر اجساد آورده اند، هريک از زنان برادر، همسر يا فرزندي در ميان کشته‌شدگان دارد، اما گريه نمي‌کند. آنها وظيفه داشتند که از زينب پيروي کنند. حضرت زينب سرور آنها بود، پس در همه امور از او پيروي مي‌کردند.

پشت سر حضرت زينب مي‌رفتند. حضرت زينب، در جلوي آنها به جسد پاره پاره امام حسين(ع) رسيد، جسدي که حتي يک عضو سالم در آن ديده نمي‌شد. اما با اين حال جسد پوشيده از تير و شمشير و نيزه و سنگ بود؛ آنچنان که چيزي از آن پيدا نبود. نيازي نيست تاريخ اين حوادث روشن را به ما بگويد. زينب آمد و نزديک حسين ايستاد و سنگ‌ها و نيزه‌ها و شمشيرها را کنار زد و با دو دستش جسد امام حسين را بلند کرد و گفت: «اللهم تقبل منا هذا القرباني.» (خداوندا اين قرباني را از ما بپذير).

اين قهرماني را تصور کنيد. حسين براي زينب(س) همه چيز است. بزرگان، قهرمانان و کوه‌ها در برابر اين صحنه ناتوانند، اما زينب ابداً چنين نيست: «اللهم تقبل منا هذا القربان.» (خداوندا اين قرباني را از ما بپذير).

با اين سخن، حضرت زينب اعلام داشت که اين کار به اراده و خواست خودمان بوده است، نه اين که بر ما تحميل شده باشد. هيچکس نگفت بياييد و کشته شويد. هيچکس نگفت که برخيزيد و هيچکس از ما اين کار را نخواست. ما با آزادي کامل آمديم و آن را برگزيديم. آنچه بدست آورديم، نتيجه خواست و اراده خودمان است. ما حسين را براي دين خدا قرباني کرديم و از خدا مي‌خواهيم که اين قرباني را از ما بپذيرد، و چيزهاي ديگر، اصلاً مهم نيست. چنان که در مجلس ابن زياد وقتي از او مي‌پرسد چگونه يافتي آنچه را خداوند با برادرت کرد؟ گفت: «والله ما رأيت الا جميلا، هؤلاء رجال کتب‌الله عليهم القتل فبرزوا إلي مضاجعهم» (به خدا سوگند، جز زيبايي چيزي نديدم. آنان مرداني بودند که خداوند مرگ را برايشان مقدر کرده بود و به سوي آرامگاهشان رفتند). بي‌شک پس از اين موضع حضرت زينب در برابر شهادت سرور کشته‌شدگان و سيد شهدا، ديگر زنان تکليف خود را در برابر شهداشان دانستند. چرا که هنگامه ناله وشيون و اظهار ناتواني نبود، بلکه زمان قدرت و صلابت بود و بايد به جهانيان اعلام مي‌شد که ما به اينجا آمديم و مي‌دانستيم چه رخ خواهد داد. با آسودگي آن را اراده کرديم و به‌سوي آن گام برداشتيم و تلاش کرديم و از خداوند مي‌خواهيم که آن را از ما بپذيرد. و اگر کارزار، بيش از اين فداکاري مي‌خواهد، ما آماده ايم. بنابراين نقش حضرت زينب، اين است که رسالت امام حسين و حضور عزتمندانه و شرافتمندانه اش در نبرد را، تمام سازد.

من به آنچه از ناتواني‌ها و شيون‌ها و ناله‌هاي امام حسين يا زنان و يا خاندان امام حسين(ع) نقل و خوانده مي‌شود، اعتقادي ندارم. به هيچ عنوان به اين مسائل اعتقاد ندارم. اميدوارم اين مسائل مطرح نشود، چرا که اين مسايل منحرف کردن حرکت امام‌حسين و مأموريت او است. هرگز نشاني از نشانه‌هاي سستي در حسين پديدار نشد، نه بر او و نه بر ياران و زنانش. اين رسالت بزرگي بود که حسين آن را به انجام رساند. و کاري بود که حضرت زينب نيز در ميان زنان انجام داد. و سپس، حضرت زينب، نقش مهم ديگري نيز به‌عهده گرفت و آن چيرگي بر توطئه بني‌اميه بود. آنها مي‌خواستند امام حسين را بکشند، بي‌آن که کسي خبردار شود.

پس از آن که مسلم بن عقيل به قتل رسيد و کوفيان به عهدشان خيانت کردند و بيعت را شکستند، به سپاه ابن زياد پيوستند. بنابراين کوفه محل دوستداران حسين نبود، بلکه صحنه‌اي براي دشمنانش بود. چرا حسين را آزاد نگذاشتند تا وارد کوفه شود؟ دليل اين کار چه بود؟

براي اين که حسين بيرون از کوفه کشته شود، حر را با سپاهي فرستادند تا در وسط صحرا جلودار حسين شود. سپس او را از کوفه و همه مراکز مهم مسلمين دور کردند، تا کشته شود و کسي آگاه نشود. اين نقشه آنان بود و براي همين بود که همه مردان را کشتند. درباره امام سجاد گفتند: «اقتلوا هذا ولا تبقوا من اهل هذا البيت باقيه» (او را بکشيد و کسي را از اين بيت زنده نگذاريد.)

تلاش آنها بر اين بود، مي‌گفتند در صحرا توفان‌ها مي‌آيد، شن‌ها را با خود مي‌برد، و اجساد را مي‌پوشاند، و هيچکس خبردار نخواهد شد. سپس امور را براي مردم وارونه جلوه مي‌دهند و مي‌گويند: «خوارج را کشتيم». رفتار خوارج بدترين اثر را بر مردم گذاشته بود، چرا که مردم خوارج را وسيله‌اي براي هرج و مرج و پاره پاره کردن امت و فتنه‌انگيزي ميان مردم مي‌دانستند. از همين رو ممکن نيست کسي خوارج را دوست بدارد. وقتي گفته شود خوارج، گويي همه چيز پايان يافته. اين حرف وسيله‌اي براي تبليغات و پنهان‌سازي و دور ساختن نبرد از مراکز اسلامي بود.اينها مسائلي اساسي است براي پنهان کردن قتل حسين و پايان‌دادن و خلاص‌شدن از همه چيز. اما چه کسي اين توطئه را خنثي کرد؟ زينب، سلام‌الله‌عليها. زيرا پس از نبرد، آن را براي مردم و در مراکز اسلامي بازگو کرد؛ در کوفه، در راه، در شام و در همه جا. چگونه توانست اين مأموريت را انجام دهد. کوفه علي را مي‌شناسد. کوفه صداي علي را مي‌شناسد. کوفيان آمدند تا خوارج و اسرا را تماشا کنند. ناگهان صداي بلند علي را شنيدند. از شهادت امام بيش از بيست سال نگذشته، و بسياري از مردم علي را مي‌شناسند و هنوز او را، روز و شب، در خانه‌هاشان ياد مي‌کنند. امام را مي‌شناسند، صداي او را شنيدند و با صدا انس پيدا کردند و دانستند که صداي علي از همين صداست. اين صدا از کجاست؟

گفتند از زني که مي‌گويند «خارجي» است. و زماني که از او خواستند تا سخن بگويد، ديدند که با راويان مقاتل با زبان علي سخن مي‌گويد. در اين لحظه بود که دريافتند کساني که آنها را کشتند، همان فرزندانشان هستند؛ آنها را فرستاده بودند تا پيروز شوند و دين خدا را ياري رسانند. آنها رفتند و فرزند دختر رسول خدا و خاندانش را کشتند. آنها بر اثر کارزار همسران و برادران و فرزندان خودشان کشته شدند. در اين هنگام ناله‌ها و گريه‌ها را آغاز کردند. حضرت زينب(س) براي آنها سخن گفت؛ نفس‌ها در سينه حبس شد و سکوت همه جا را فراگرفت، حتي زنگ چارپايان نيز از حرکت افتاد. مردم شيون و زاري آغاز کردند. پس از اين، در آن خطبه معروف صحنه ماجرا را براي آنها به تصوير کشيد.

نتيجه آن شد که تا زينب وارد کوفه شد و يک يا دو روز در آنجا ماند، کار انجام گرفته براي همه کوفيان روشن شد؛ قضيه کشتن حسين و آنچه روي داده بود و چگونگي آن و جزئيات تجاوزها و همه چيز. زينب بدينسان از شهري به شهر ديگر مي‌رفت.

چرا از شهري به شهر ديگر مي‌رفت؟ شما مي‌دانيد که در گذشته کاروان نمي‌توانست زمان زيادي در بيابان به مسيرش ادامه دهد. زيرا اسبان و قاطران و امکانات حمل و نقل توانايي نداشتند که مثلاً پانصد کيلومتر در بيابان بروند. از همين رو ناچار بودند که از راههايي بروند که از شهرها و روستاها مي‌گذشتند. بنابراين اسرا را از راهي که در آن ساکناني بودند، گذراندند. يعني از شهري به شهري و از روستايي به روستايي، و آنها را مستقيماً از نجف به شام نبردند. در هر شهري که وارد مي‌شدند، همان قصه تکرار مي‌شود: زينب سخن مي‌گويد و مردم جمع مي‌شوند و از او مي‌پرسند: چه اتفاقي افتاد؟ تو کيستي؟

اين کار تا شام ادامه يافت. در شام نيز همان اتفاق افتاد. با اولين خطبه‌اي که زينب در قصر يزيد گفت، همه چيز روشن شد، تا جايي که همسر يزيد با پيراهنش خود را پوشاند و از قصر بيرون رفت و پافشاري کرد تا زينب و خاندان حسين وارد قصر شوند. جنبش از خانه يزيد آغاز شد. چه کند؟ آيا مي‌تواند همه را بکشد؟

هر کجا که اين بانو مي‌رود، مردم به جنبش مي‌افتند و آنچه رخ داده بر مردم آشکار مي‌شود. در اندک زماني، همه جهان اسلام و همه امت از ماجرا آگاه شدند. و پس از اين بود که امت دانست که خودش مسئول است و مقصر. بايد گناهش را جبران کند و از آن توبه. بنابراين، نخستين وظيفه حضرت زينب، پاسداري از شرافت و عزت پس از شهادت امام حسين است، و پس از آن به سرانجام رساندن رسالت امام حسين(ع)، و رساندن خبر مصيبت‌ها و رخدادها به قلب جهان اسلام. در حالي که بني اميه مي‌کوشيدند آنها را در بيابان دفن کنند. پس از مصيبت امام حسين(ع) و پايان رسالتش، نقش قهرمانانه حضرت زينب در برابر ماست. ما به اين زن احترام مي‌گذاريم و او را بزرگ مي‌داريم. اين خانم، کاري را صورت داد که مردان و قهرمانان بزرگ از انجام آن ناتوانند. علاوه بر اينها يک تجربه شکوهمند و تابناک، و واقعه‌اي عبرت آموز در برابر ماست و در مي‌يابيم، همان گونه که مرد مي‌تواند حسين باشد، زن مسلمان نيز مي‌تواند زينب باشد. اگر امام حسين نمونه‌اي است براي قهرمانان و کمالي است براي مردان. زينب نيز نمونه‌اي است براي زنان. آنچنان که مرد مسلمان مي‌تواند قهرمان و مجاهد باشد، زن مسلمان نيز مي‌تواند قهرمان و مجاهد باشد. آنان هر دو نياز به ايمان و ايستادگي و احساس قرب به خدا دارند، تا نترسند و اندوه نداشته باشند: «ألا إن اولياء الله لاخوف عليهم و لا هم يحزنون». (62:10) (آگاه باشيد که بر دوستان خدا بيمي نيست و غمگين نمي‌شوند).

اين واقعه در برابر ماست و ما به سخني از سخنان امام حسين، هنگامي که از مکه خارج شد، توجه مي‌کنيم: «لم اخرج اشراً و لا بطراً و لاظالماً و لا مفسداً، اريد الاصلاح في امه جدي ما استطعت، اريد لامر بالمعروف و النهي عن المنکر» (به خدا سوگند از روي سرمستي، طغيانگري، ظلم و فساد قيام نکردم. اصلاح در امت جدم را هر اندازه که در توانم باشد، خواستارم. مي‌خواهم امر به معروف و نهي از منکر کنم ). رسالت حسين و هدف حسين و شهادت حسين در اين سخن خلاصه مي‌شود. در اينجا اين پرسش مطرح مي‌شود که آيا امت جد حسين، فقط در عصر امام حسين بودند، و آيا آن امت پايان يافتند يا هنوز هستند؟ آيا امر به معروف و نهي از منکر و اصلاح مردم، مخصوص ايام امام حسين بود و پايان يافت، يا اين که ما نيز از آن امت هستيم؟ ما نيز به اصلاح نيازمنديم، و به امر به معروف و نهي از منکر. طبيعتاً اين کار هميشگي است. پس ما هنوز در شرايط مناسب براي تحقق اهداف امام حسين هستيم. به سخن ديگر امام حسين در زمان خودش کشته شد تا ما را امروز، اصلاح، امر به معروف، و نهي از منکر کند. پس در زمانه ما و بنا بر تجزيه و تحليل خود او، اگر منکر ترک شود، و به معروف عمل، و جامعه اصلاح؛ امام حسين به هدفش از شهادت رسيده است. و امروز هر اندازه که معروف ترک شود و به منکر عمل، و ميان مردم فساد اشاعه يابد، بدين معناست که در اين برهه از زمان و اين نسل از امت، خون امام حسين را به هدر داده است. آيا مي‌شنوي؟ ‌اي کسي که براي امام حسين اندوهگين هستي و بر امام حسين گريه مي‌کني، امروز هرچه فساد بيشتر شود و اصلاح جامعه کمتر، کمکي است براي به نابودي کشاندن اهداف امام حسين. اهدافي که امام حسين براي آنها کشته شد. پس امروز و در اين شرايط بزرگداشت شعاير و گوش فرا دادن به گريه، تنها وظيفه ما نيست، بلکه آنچه بر ما واجب است، ياري رساندن به امام حسين در اهدافش است. او خود به اين اهداف تصريح کرده است: «إنني ما خرجت أشرا ولا بطراً». اين کار براي پيروزي بر کسي يا براي کسي نبود، تا بگوييم تمام شد و ما راحت شديم. هرگز چنين نيست، بلکه رسالتي را که امام حسين آن روز هدف قرار داد، امروز نيز برجاست؛ زيرا که امت بر جاست. پس ما به جاي آن که امروز بگوييم و آرزو کنيم که: «ياليتنا کنا معک فنفوز فوزاً عظيماً» (کاش با تو بوديم تا به سعادتي بزرگ نائل مي‌شديم)؛ مي‌توانيم او را ياري کنيم و او را در برابر دشمنش قدرتمندتر، و اهدافش را محقق سازيم. اين کار شدني است و در برابر ماست. حالا خود دانيد‌اي مؤمنان، توجه به خود کنيد که نبرد برپاست. به اعمال و رفتار خودتان و فرزندانتان و زندگيتان و زنانتان و واجباتتان و محرماتتان توجه کنيد و هوشيار باشيد، و هر آنچه خود مي‌خواهيد، برگزينيد. الله سبحانه و تعالي يهدينا سواءالسبيل

تور کربلا تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, واقعه عاشورا, حضرت زینب, ,

نوشته شده توسط رامش در چهار شنبه 20 مرداد 1395


چگونگی کشف قبر مختار



تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا

سال 61 هجری عبیدالله بن زیاد پس از شهادت امام حسین(ع) در کربلا دستور داد اهل بیت آن حضرت را به کوفه و قصر دارالاماره بیاورند و در آن جلسه سر بریده امام حسین (ع) را نزد خود قرار داد و با چوب دستی به سر مطهر حضرت جسارت کرد.

  سال 66 هجری مختار ثقفی قیام کرد، عبیدالله بن زیاد را به هلاکت رساند بر تخت دارالاماره نشست و سر بریده ابن زیاد را بر او وارد کردند.


 مختار ثقفی پس از جنگ های سختی کوفه را تحت کنترل خود در آورد و عاملین واقعه کربلا را مجازات کرد. سپس لشگری به سوی عبید الله بن زیاد فرستاد که پس از شکست او، سر از بدنش جدا کردند.

مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد امام سجاد (ع) در مدینه فرستاد، حضرت خوشحال شد و فرمود: خدا جزای خیر به مختار دهد که خونخواهی ما نمود. مصعب بن زبیر در سال 67 هجری با غلبه بر کوفه سر از بدن مختار جدا کرد.


نحوه پیدا شدن مقبره مختار


پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر , جسد پاک او در دیوار قصر الاماره نزدیک مسجد مدفون شد , این قبر مخفی ماند تا اینکه آیة الله العظمی سید مهدی بحر العلوم در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب های مسجد پرداخت .

سید در آن زمان ترجیح داد مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود چون زمین مسجد پائین تر از دیگر سرزمین های منطقه بود و در نتیجه آب های سطحی در آن جریان پیدا می کرد. پیرو دستور آیت الله بحر العلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه حضرت نوح بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگی ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب ها بر روی خاک محراب های جدید ساخته شد همانگونه که اکنون هم نمایان است.

در زمان بررسی ها و جستجوی آثار مسجد که از طرف سید و جمعی از علما صورت گرفت, سید قبر شریف پنهان شده ای را پیدا کرد و جایگاه آن قبر انتهای راه رو در زیر زمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که بر آن اسم و لقب مختار نوشته شده بود .اکنون قبر مختار در کوفه یکی از اماکن زیارتی عراق است.

پس از یافتن قبر, (محسن الحاج عبود شلاش ) ساختن حرم جدید وبزرگی برای مختار را بر عهده گرفت وآن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد , و برای قبر پنجره ای آهنین قرار داد ودرب راه رو که در حجره ای در کنج مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, قبر مختار, اماکن زیارتی عراق, مسجد کوفه, ,

نوشته شده توسط رامش در سه شنبه 19 مرداد 1395


مسلم بن عقیل سفیر امام حسین (ع) در کوفه

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

مسلم بن عقیل بن ابی طالب (شهادت: ۶۰ق.)، فرزندعقیل بن ابی‌طالب پسر عموی امام حسین(ع) و سفیر او در کوفه هنگام قیام عاشورا. مسلم، به نمایندگی از امام حسین(ع) به کوفه رفت تا اوضاع آنجا را به امام گزارش کند که اگر کوفیان در دعوت خویش مصرّ و صادق‌اند، امام به آنجا برود. وی در گزارشی به امام، از آمادگی کوفیان خبر داد. با نصب عبیدالله بن زیاد به حکومت کوفه و ترس و هراس کوفیان از او، آنان به ناگاه از اطراف مسلم پراکنده شدند و سرانجام وی دستگیر و در روز عرفه(سال ۶۰ق) به دستور عبیدالله به شهادت رسید. مسلم در میان شهیدان قیام امام حسین(ع) جایگاه ویژه‌ای نزد شیعیان دارد. شیعیان او را مظهر وفاداری، شجاعت و جوانمردی می‌دانند. مظلومیت و تنها ماندن او در کوفه، موضوع یکی از روضه‌های ماه محرم در میان شیعیان ایرانی است.

نسب و خاندان

تاریخ ولادت مسلم بن عقیل بن ابی طالب روشن نیست. او در نهم ذی حجه سال ۶۰ق در کوفه به شهادت رسید. بر اساس برخی گزارش‌ها، مسلم در هنگام شهادت ۲۸ ساله بود اما پذیرش این روایت خالی از اشکال نیست چرا که سن فرزندان مسلم که در واقعه عاشورا به شهادت رسیدند ۲۷ و ۲۶ سال بیان شده است. برخی با توجه به روایات حضور او در فتوحات و نیز نبرد صفین، سن او را در هنگام شهادتش، بیش از ۵۰ سال دانسته‌اند قبر مسلم در کوفه در قسمت شرقی مسجد کوفه قرار دارد.

پدر وی، عقیل فرزند ابوطالب از نسب‌شناسان قریش و فصحای عرب بود.چهره مسلم بن عقیل شباهت زیادی به پیامبر داشت. برخی از منابع او را شجاع‌ترین و نیرومندترین فرزندان عقیل معرفی کرده‌اند.


وقایع زندگی

درباره زندگی مسلم بن عقیل تا پیش از زمانی که از سوی امام حسین(ع) به کوفه رفت آگاهی بسیار اندک و گزارش‌های پراکنده‌ای وجود دارد.

شرکت در فتوحات افریقا: از جمله وقایع زندگی مسلم که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است، حضور او در فتوحات شمال افریقا در سال ۲۱ هجری است. مسلم بن عقیل همراه با تعدادی از برادران خود از جمله جعفر و علی در فتح شهر بهنساء شرکت داشت.
حضور در جنگ صفین:از دیگر وقایع زندگی مسلم، حضور او در جنگ صفین است که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است.

هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه، مسلم بن عقیل یکی از همراهان او بود. پس از اینکه نامه‌های مردم کوفه به امام رسید، وی مسلم را به کوفه فرستاد تا اوضاع و شرایط آن شهر را بررسی کند و درباره درستی ادعای کوفیان مبنی بر کثرت پیروان امام(ع)، اطمینان یابد و به امام گزارش کند بنابر برخی روایات، امام حسین(ع)، قیس بن مسهر صیداوی، عمارة بن عبد سلولی و عبدالرحمان بن عبدالله ارحبی را نیز به همراه مسلم بن عقیل، به کوفه فرستاد.
آغاز حرکت و گرفتاری در راه

مسلم بن عقیل در نیمه ماه رمضان سال ۶۰ از مکه خارج شد و ابتدا به مدینه رفت و از آنجا همراه با دو راهنما، از بی‌راهه به سوی کوفه رهسپار شد که به نظر می‌رسد برای مخفی ماندن حرکتش به کوفه بوده است. آنها در بیابان راه را گم‌کردند و دچار بی‌آبی و تشنگی شدند. در این واقعه دو راهنما درگذشتند و خود مسلم نجات پیدا کرد و خود را به آبادی‌ای رساند و پیکی را نزد امام حسین(ع) فرستاد و واقعه را شرح داد و با اشاره به اینکه این پیش آمد را به فال بد گرفته، از ایشان خواست که او را از ادامه راه منصرف کند اما امام دستور به ادامه راه داد.
مسلم در کوفه

مسلم در پنجم شوال به کوفه رسید و در خانه مختار بن ابی عبیده، و بنابر برخی روایات در خانه مسلم بن عوسجه ساکن شد شیعیان به محل اقامت مسلم رفت و آمد می‌کردند و مسلم نامه امام حسین(ع) را برای آنها می‌خواند.
بیعت کوفیان با مسلم

مسلم پس از اقامت در کوفه آغاز به گرفتن بیعت برای امام حسین(ع)کرد. دعوت به کتاب خدا، سنت رسول الله، جهاد با ظالمین، دفاع از مستضعفین، کمک به محرومین، تقسیم عادلانه بیت المال، یاری اهل بیت، صلح با کسانی که این افراد با او صلح کنند و جنگ با کسانی که اینها با او بجنگند، سخن و فعل اهل بیت را گوش دادن و بر خلاف آن عمل نکردن، از شرایط این بیعت بود.

در کوفه ۱۲ هزار نفر بامسلم بن عقیل به نمایندگی از امام حسین(ع) بیعت کردند و برای همراهی امام اعلام آمادگی کردند. برخی تعداد بیعت کنندگان را ۱۸ هزار نفر و برخی بیش از ۳۰ هزار نفر نیز نوشته‌اند. برخی از تاریخ پژوهان با تحلیل وقایعی که در ادامه حضور مسلم در کوفه روی داد (از جمله غلبه آسان و بی‌دردسر عبیدالله بن زیاد بر این شهر و شکست قیام مسلم) تعداد واقعی بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل را بسیار کمتر از آنچه در منابع نقل شده دانسته‌اند. برخی دیگر نیز با تخمین جمعیت آن زمان شهر کوفه بر اساس روایات تاریخی، مردان جنگی شهر کوفه را بیش از ۶۰ هزار نفر دانسته‌اند که بر این اساس، تعداد بیعت کنندگان با مسلم، تنها یک سوم جمعیت جنگجوی کوفه بوده‌اند. به همین جهت در تحلیل شرایط حرکت امام به کوفه، لازم است به این نکته توجه شود مردمی که در کوفه با مسلم بیعت نکرده بودند، همگی از مخالفان امام یا دوستداران امویان نبوده‌اند بلکه عده کثیری از شرکت در این منازعه کناره گرفته بودند؛ از این رو همین تعداد بیعت کنندگان برای برپایی قیامی در کوفه کافی بود و با اتکا به همین موضوع بود که امام حسین(ع) با دریافت نامه مسلم، رهسپار کوفه شد.

مسلم بن عقیل نامه‌ای به امام حسین(ع) نوشت و تعداد زیاد بیعت کنندگان را تایید کرد و امام را به کوفه دعوت کرد
ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه

هنگام ورود مسلم به کوفه، حاکم این شهر نعمان بن بشیر بود که منابع تاریخی او را فردی نرم خو و صلح طلب معرفی کرده‌اند.بر اساس برخی روایات نعمان دل خوشی از یزید نداشت. هنگامی که خبر بیعت مردم با مسلم بن عقیل در کوفه پیچید، نعمان بن بشیر، مردم را جمع کرد و آنان را به دوری از تفرقه توصیه کرد اما گفت تا کسی با من پیکار نکند، با او نخواهم جنگید. هنگامی که طرفداران حکومت اموی به این روش نعمان اعتراض کردند و او را ضعیف خواندند، او گفت برای من این خوشتر از آن است که قوی باشم اما از فرمان خدا سرپیچی کنم. طرفداران و عاملان یزید، از جمله عمر بن سعد بن ابی وقاص و محمد بن اشعث کندی نامه‌ای به یزید نوشتند و به او گزارش دادند که اگر کوفه را می‌خواهی، شتاب کن که حاکم فعلی کوفه، نعمان بن بشیر، ضعیف است یا خود را به ناتوانی زده است.] به همین جهت یزید، عبیدالله بن زیاد را که در آن هنگام حاکم بصره بود، به حکومت کوفه نیز منصوب کرد.بنا بر قول مورخین معاویه ضمن وصیتی که نزد غلام او بود و بعدها به یزید داده شد، ابن زیاد را برای مقابله با شورش احتمالی تعیین کرده بود.


عبیدالله ابن زیاد پس از ورود به کوفه به جستجوی پیوند یافتگان با مسلم بن عقیل پرداخت و سران قبایل را تهدید کرد که نام و نشان بیعت کنندگان از قبیله خود را در اختیار او قرار دهند و یا متعهد شوند که کسی از قبیله ایشان، مخالفت امویان نخواهد کرد وگرنه خونشان را خواهد ریخت و اموالشان را مصادره خواهد کرد.

با آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه، و پخش خبر تهدیدها و اقدامات او، فضای کوفه نا امن شده بود و مسلم بن عقیل برای حفظ امنیت خود، از خانه مختار خارج شد و به خانه هانی بن عروه از بزرگان کوفه رفت و از او خواست تا به او پناه دهد.هانی بن عروه با اینکه از خطر پذیرش این مسئولیت نگران بود، به مسلم پناه داد و از آن پس، شیعیان برای دیدار با مسلم به خانه هانی می‌رفتند

بنابر گزارشی که در بیشتر منابع تاریخی نقل شده، روزی عبیدالله بن زیاد برای عیادت شریک بن الاعور حارثی که از شیعیان امام علی(ع) بود و با عبیدالله دوستی داشت و در بستر بیماری در خانه هانی به سر می‌برد به خانه هانی آمد. پیش از آمدن او، به پیشنهاد شریک بن اعور قرار شد مسلم در جایی پنهان شود و در زمان مناسب عبیدالله بن زیاد را به قتل رساند. هنگامی که ابن زیاد به خانه هانی آمد، مسلم بن عقیل از کشتن او امتناع کرد و دلیل امنتاع خود را نارضایتی هانی بن عروه که دوست نداشت ابن زیاد در خانه‌اش کشته شود و نیز حدیثی از پیامبر(ص) عنوان کرد که از کشتن به شکل غافلگیرانه منع فرموده‌اند.
برخی پژوهشگران معاصر با بررسی گزارش‌های مربوط به این واقعه، در صحت آن تردید کرد و برخی دیگر آن را به کلی ساختگی و بی‌پایه دانسته‌اند.

ارتباط مسلم با شیعیان مخفیانه بود، اما عبیدالله بن زیاد با گماردن جاسوسی به نام معقل که خود را از طرفداران مسلم بن عقیل و علاقه‌مند به دیدار او نشان می‌داد از مخفیگاه مسلم، آگاه شد بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد از مخفی‌گاه مسلم آگاه شد، هانی بن عروة را به قصر فراخواند و از او خواست مسلم را به وی تحویل دهد. چون هانی زیر بار چنین کاری نرفت بازداشت شد. هنگامی که خبر دستگیری هانی به مسلم رسید، مسلم از پیروان خود خواست قیام کنند، بنابر روایات منابع تاریخی حدود ۴۰۰۰ نفر با شعار یا منصور امت فراهم شدند.[۵۵] در نیرو‌هایی که مسلم فراهم آورده بود، عبدالرحمن بن کریز فرمانده کندیان، مسلم بن عوسجه فرمانده مذحجیان، ابی ثمامه صیداوی فرمانده تمیم و همدان و عباس بن جعده بن هبیره فرمانده قریش و انصار بودند. قیام کنندگان به سوی قصر حکومت راه افتادند و آن را محاصره کردند، داخل قصر تنها ۵۰ تن از محافظان عبیدالله و نزدیکان وی حضور داشتند.
در این هنگام عبیدالله بن زیاد از بعضی از بزرگان کوفه که کنارش بودند مانند محمد بن اشعث، کثیر بن شهاب حارثی، شبث بن ربعی، قعقاع بن شور، حجار بن ابجر و شمر بن ذی الجوشن خواست که به میان جمعیت روند و با دادن وعده و وعید و ترساندن مردم از رسیدن سپاه شام، آنان را از یاری مسلم و امام حسین(ع)، بازدارند این حیله کارگر شد. روایات تاریخی از ترس مردم در پی تبلیغات همراهان عبیدالله و سرعت پراکنده شدن آنان از اطراف مسلم حکایت دارند، تا جایی که شب‌هنگام مسلم تنها ماند و جایی برای خفتن نداشت.

مسلم پس از تنهایی و بی سرپناهی به زنی به نام طوعه پناه برد و در خانه او مخفی شد؛ اما پسر طوعه، صبح روز بعد، خبر را به عوامل حکومت رساند و ابن زیاد گروهی ۷۰ نفره را به محمد بن اشعث داد که مسلم را دستگیر کند و به قصر بیاورند.

پس از زد و خوردی که میان مسلم و نیروهای حکومتی پیش آمد، محمد بن اشعث به مسلم گفت اگر تسلیم شود در امان است. بدین طریق مسلم، تسلیم شد و به قصر آورده شد ولی ابن زیاد، امان پسر اشعث را بیجا خواند و پس از مشاجراتی که میان وی و مسلم گذشت، دستور داد، بکیر بن حمران (که خود، در درگیری با مسلم زخمی شده بود) وی را به بالای قصر برده و سرش را از بدن جدا کند پس از جدا کردن سر مسلم، بدن او را از بالای قصر به پایین انداختند.

بنا بر برخی گزارش‌های تاریخی مسلم که نگران امام حسین(ع) بود از عمر بن سعد که قریشی بود خواست تا بدو وصیت کند. نخستین وصیت او این بود تا کسی را نزد امام فرستد و او را از آمدن به کوفه منع کند. دیگر آن که جنازه او را کفن و پس از آن دفن کند و دیگر آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازد.

پس از شهادت مسلم، ابن زیاد دستور قتل هانی بن عروه را نیز صادر کرد و سپس سرهای این دو را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد. اکنون مزار مسلم بن عقیل یکی از اماکن زیارتی عراق در کوفه است

.تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, اماکن زیارتی عراق, مزار مسلم بن عقیل, , ,

نوشته شده توسط رامش در دو شنبه 18 مرداد 1395


:: هتل درجه الف المیزان کربلا
:: تور کربلا عید فطر
:: رستوران رکن السلطان بهترین رستوران کربلا
:: رستوران کباب نبیل در کربلا
:: هتل روتانا کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: تور کربلا ویژه اردیبهشت
:: نکات مهم در سفر به کربلا
:: رستوران های معروف کربلا
:: رستوران زعفران در شهر کربلا
:: راهنمای سفر به نجف اشرف
:: هتل المحمود کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: اقامت هتل فندق العقیله در کاظمین
:: لذت غذا در رستوران الفردوس کربلا
:: مقبره ذوالکفل نجف اشرف
:: رستوران النخیل در کربلا
:: هتل لارسا کربلا
:: تور کربلا نوروز 98
:: هتل دره الحسین کربلا





تلفن دفتر فروش تور کربلا

54 44 67 43 021

67 43 67 43 021

835 2100 0937

آقای صبوری

ساعات تماس

9 صبح تا 7 بعد از ظهر






:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393

آبر برچسب ها

تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ |